قرار عدم استماع دعوی یا رد دعوی؟ | تفاوت ها و آثار حقوقی

قرار عدم استماع دعوی یا رد دعوی؟ | تفاوت ها و آثار حقوقی

تفاوت قرار عدم استماع دعوی با قرار رد دعوی

وقتی پای یک پرونده حقوقی وسط می آید، تصمیمات دادگاه می توانند سرنوشت شما را عوض کنند. دو تا از این تصمیمات مهم که شاید اسمشان کمی گیج کننده به نظر برسد، «قرار عدم استماع دعوی» و «قرار رد دعوی» هستند. اگر می خواهید بدانید این دو چه فرقی با هم دارند، چرا صادر می شوند و چه تأثیری روی پرونده شما می گذارند، جای درستی آمده اید. خلاصه بگویم، یکی به خاطر نقص های اساسی و ذاتی دعوا صادر می شود و دیگری بیشتر به ایرادات شکلی و تشریفاتی ربط دارد، اما هردوی آن ها مسیر پرونده را بدون رسیدگی به اصل ماجرا متوقف می کنند.

همه ما ممکن است یک روزی درگیر مسائل حقوقی بشویم؛ از یک مشکل ساده با همسایه گرفته تا یک دعوای بزرگ ملکی یا تجاری. در این مسیر پر پیچ و خم، گاهی دادگاه تصمیماتی می گیرد که پرونده را بدون اینکه به اصل و ریشه اختلاف رسیدگی کند، متوقف می کند. این تصمیمات، که به آن ها قرار می گوییم، خیلی وقت ها سرنوشت ساز هستند. بین همه قرارهای قضایی، «قرار عدم استماع دعوی» و «قرار رد دعوی» دو تا از مهم ترین و در عین حال شبیه ترین قرارها به هم هستند که حسابی می توانند برای آدم سردرگمی ایجاد کنند.

شاید با خودتان بگویید وقتی نتیجه هر دو این است که دادگاه به دعوای من رسیدگی نمی کند، چه فرقی می کند کدام شان صادر شود؟ اما راستش را بخواهید، همین تفاوت های به ظاهر کوچک، می توانند پیامدهای بزرگی برای پرونده شما داشته باشند و راهی که برای ادامه دارید را حسابی عوض کنند. فهمیدن دلایل صدور هر کدام، آثاری که به دنبال دارند و اینکه چطور می توانید به آن ها اعتراض کنید یا دوباره دعوا را مطرح کنید، برای هر کسی که سر و کارش به دادگاه افتاده، از نان شب واجب تر است. با این مقاله می خواهیم یک بار برای همیشه این دو قرار را زیر و رو کنیم و همه ابهامات را برطرف کنیم تا وقتی با چنین موقعیتی روبرو شدید، دست و پایتان را گم نکنید و بتوانید بهترین تصمیم را بگیرید. پس بزن بریم تا با هم وارد دنیای این قرارهای قضایی شویم!

قرار عدم استماع دعوی: مفهوم، دلایل و آثار

اول از همه بیایید ببینیم اصلاً این «قرار عدم استماع دعوی» یعنی چی و چرا دادگاه ممکن است چنین تصمیمی بگیرد. این قرار شبیه به این است که دادگاه می گوید: من اصلاً به این دعوا گوش نمی کنم! یعنی حتی وارد ماهیت اصلی حرف های شما نمی شود که ببیند حق با کیست یا خواسته شما چقدر منطقی است.

تعریف جامع قرار عدم استماع دعوی

وقتی می گوییم «عدم استماع دعوی»، یعنی دادگاه پرونده شما را قابل شنیدن و قابل رسیدگی نمی داند. در واقع، اینجا دادگاه اصلاً وارد گود نمی شود و به قول معروف، روی ماهیت دعوا چتر نمی اندازد. این قرار وقتی صادر می شود که یک سری شرایط اساسی و بنیادی برای طرح دعوا، از همان اول وجود نداشته باشند یا یک مانع خیلی جدی قانونی سد راه رسیدگی شده باشد. انگار که شما می خواهید یک مسابقه فوتبال را شروع کنید، اما از اول نه زمین بازی درست و حسابی هست، نه داور و نه حتی دو تیم کامل! دادگاه می گوید: تا وقتی این پیش شرط ها فراهم نشود، من نمی توانم بازی را شروع کنم.

به زبان ساده، قرار عدم استماع دعوی یعنی دادگاه به دلایلی که ربطی به اصل حقانیت شما یا نادرستی حرف های طرف مقابل ندارد، پرونده را از جریان رسیدگی خارج می کند. این دلایل بیشتر به ماهیت خود دعوا و شرایط قانونی آن مربوط می شوند، نه به نقص های ریز و درشت شکلی دادخواست یا روند دادرسی.

دلایل و موارد اصلی صدور قرار عدم استماع دعوی

حالا که فهمیدیم قرار عدم استماع دعوی چیست، بیایید ببینیم در چه شرایطی ممکن است دادگاه چنین قراری صادر کند. این دلایل معمولاً خیلی اساسی و ریشه ای هستند:

فقدان شرایط اساسی اقامه دعوا:

این اصلی ترین دلیلی است که دادگاه را مجبور به صدور قرار عدم استماع می کند. یعنی شما یا طرف مقابلتان، یکی از پایه های اصلی یک دعوا را ندارید.

* عدم ذینفعی خواهان: این یعنی کسی که دعوا را مطرح کرده، اصلاً از این دعوا نفع مستقیم و شخصی نمی برد. طبق ماده ۲ قانون آیین دادرسی مدنی، دادگاه فقط وقتی به دعوایی رسیدگی می کند که طرح آن از سوی شخص ذینفع باشد.

مثلاً فرض کنید آقا رضا بدهکار خانم سارا است. خانم سارا حق دارد بدهی اش را مطالبه کند (ذینفع است). حالا خانم مریم، دوست خانم سارا، بیاید و از طرف خانم سارا از آقا رضا شکایت کند که بدهی اش را پرداخت کند. در اینجا خانم مریم ذینفع نیست و دادگاه قرار عدم استماع دعوا صادر می کند. خانم سارا خودش باید اقدام کند یا وکیلی بگیرد.

* عدم سمت خواهان یا خوانده: وقتی کسی که دعوا را مطرح می کند یا کسی که دعوا علیه او مطرح شده، نماینده قانونی یا قراردادی (مثلاً وکیل با وکالتنامه معتبر) طرف اصلی نباشد، این قرار صادر می شود.

یک مثال دیگر، اگر یک نفر به نام یک شرکت دادخواست بدهد، ولی هیچ سمت رسمی یا قانونی (مثلاً مدیرعامل یا عضو هیئت مدیره) در آن شرکت نداشته باشد، دادگاه به دلیل عدم سمت، قرار عدم استماع دعوی صادر می کند.

وجود موانع قانونی:

گاهی اوقات موانعی وجود دارند که باعث می شوند از نظر قانون، اصلاً امکان رسیدگی به آن دعوا نباشد:

* فوت یکی از طرفین قبل از اقامه دعوا: اگر فرضاً خواهان قبل از اینکه دادخواستش ثبت شود، فوت کرده باشد، اصلاً دعوایی از طرف او نمی تواند مطرح شود.
* غیرقانونی یا نامشروع بودن موضوع دعوا: اگر موضوعی که به خاطرش دعوا راه افتاده، خودش غیرقانونی باشد، دادگاه نمی تواند به آن رسیدگی کند.

مثلاً فرض کنید کسی برای مطالبه وجه قمار به دادگاه مراجعه کند. چون قمار از نظر قانونی نامشروع است، دادگاه قرار عدم استماع دعوا صادر می کند و اصلاً به اینکه چقدر پول باخته اید یا برده اید، کاری ندارد.

* اقامه دعوا قبل از موعد قانونی: در بعضی موارد، قانون برای طرح دعوا یک موعد مشخص کرده است. اگر شما زودتر از آن موعد اقدام کنید، دادگاه دعوا را مستمع نمی داند.

مثلاً اگر چک شما هنوز تاریخ سررسیدش نرسیده باشد و شما برای وصول آن به دادگاه مراجعه کنید، دادگاه قرار عدم استماع دعوا صادر می کند. باید صبر کنید تا تاریخ سررسید فرا برسد.

عدم رعایت تشریفات خاص و ضروری قانونی:

بعضی از دعاوی، تشریفات خاصی دارند که رعایت نکردن آن ها باعث عدم استماع دعوا می شود.

* عدم ارسال اظهارنامه قانونی در موارد الزامی: گاهی اوقات قبل از طرح دعوا، باید یک هشدار قانونی (اظهارنامه) برای طرف مقابل بفرستید. ماده ۱۷۱ قانون آیین دادرسی مدنی یک نمونه از این موارد است.

این ماده می گوید اگر سرایدار، خادم یا هر امین دیگری، بعد از ده روز از تاریخ ابلاغ اظهارنامه مالک مبنی بر تخلیه ملک، ملک را تخلیه نکند، متصرف عدوانی محسوب می شود. اگر مالک بدون ارسال این اظهارنامه، دعوای رفع تصرف عدوانی علیه این افراد مطرح کند، دادگاه قرار عدم استماع صادر خواهد کرد.

عدم وجود اثر عملی برای رسیدگی:

اگر رسیدگی به دعوا هیچ نتیجه و فایده عملی نداشته باشد، دادگاه آن را قبول نمی کند.

* اقامه دعوا در عقودی که نیاز به قبض دارند قبل از انجام قبض: در بعضی قراردادها مثل هبه (بخشش) یا رهن، تا زمانی که مال مورد نظر به دست گیرنده نرسیده باشد (قبض صورت نگرفته باشد)، آن قرارداد کامل نیست و نمی تواند موضوع دعوا قرار بگیرد.

مثلاً اگر شما به کسی خانه ای را هبه کرده باشید اما هنوز آن را به او تحویل نداده باشید، طرف مقابل نمی تواند بابت آن خانه از شما شکایت کند؛ چرا که هبه هنوز کامل نشده و اثری ندارد.

آثار حقوقی مترتب بر قرار عدم استماع دعوی

وقتی دادگاه قرار عدم استماع دعوی را صادر می کند، چه اتفاقاتی می افتد؟

  1. توقف رسیدگی به دعوای کنونی: بدیهی است که پرونده شما در همان مرحله متوقف می شود و دادگاه دیگر به آن رسیدگی نمی کند.
  2. عدم اعتبار امر مختومه: این یکی از مهم ترین نکات است و حسابی باید به آن توجه کنید. برخلاف حکمی که به ماهیت دعوا رسیدگی می کند و قطعی می شود، قرار عدم استماع دعوی، اعتبار امر مختومه ندارد. یعنی چی؟ یعنی شما اگر دلیل صدور این قرار را برطرف کنید، می توانید دوباره همان دعوا را مطرح کنید.

    مثلاً در همان مثال خانم مریم که به دلیل عدم ذینفعی دعوای دوستش را مطرح کرده بود، اگر خانم سارا خودش دادخواست بدهد، دعوا قابل رسیدگی خواهد بود. یا در مثال اظهارنامه رفع تصرف، اگر مالک ابتدا اظهارنامه را بفرستد و بعد از مهلت قانونی دوباره دعوا کند، پرونده به جریان می افتد.

  3. عدم استرداد هزینه دادرسی پرداخت شده: متأسفانه، هزینه هایی که برای دادرسی پرداخت کرده اید، به شما برگردانده نمی شود. این خودش دلیلی است که قبل از طرح هر دعوایی، حتماً با یک وکیل مشورت کنید تا از صدور چنین قرارهایی جلوگیری کنید.

یادتان باشد، قرار عدم استماع دعوی نشان دهنده این نیست که شما در اصل ماجرا حق ندارید، بلکه فقط می گوید پرونده شما در حال حاضر و با این شرایط، قابل رسیدگی نیست و باید ایرادات اساسی را برطرف کنید.

قرار رد دعوی: مفهوم، دلایل و آثار

بعد از اینکه حسابی با قرار عدم استماع دعوی آشنا شدیم، حالا نوبت می رسد به دوست یا شاید هم دشمنِ دیگر پرونده های حقوقی، یعنی «قرار رد دعوی». این قرار هم مثل قرار عدم استماع، پرونده را از جریان رسیدگی خارج می کند، اما دلایل و مسیر صدورش کمی فرق دارد.

تعریف جامع قرار رد دعوی

قرار رد دعوی زمانی صادر می شود که یک سری از تشریفات و مقررات شکلی دادرسی رعایت نشده باشند و با اخطار دادگاه هم این نقص ها برطرف نشوند، یا حتی خود خواهان تصمیم بگیرد دعوایش را پس بگیرد. اینجا دادگاه ممکن است یک کوچولو بیشتر از عدم استماع، وارد پرونده شده باشد، اما باز هم به اصل حقانیت یا نادرستی ادعا ورود نمی کند.

تفاوت اصلی اینجا در این است که در قرار رد دعوی، پایه های اساسی دعوا از نظر قانونی ممکن است وجود داشته باشند، اما به دلیل نقص هایی در چگونگی طرح دعوا یا رعایت نکردن رویه های قانونی، پرونده به سرانجام نمی رسد. شبیه این است که شما تیم کامل و زمین و داور دارید، اما بازیکنان با لباس غیرقانونی وارد زمین شده اند یا فرم های ثبت نام را درست پر نکرده اند.

دلایل و موارد اصلی صدور قرار رد دعوی

قرارداد رد دعوی هم دلایل خودش را دارد که مهم ترینشان این ها هستند:

عدم رفع نقص دادخواست:

این یکی از رایج ترین دلایل است. ماده ۵۴ قانون آیین دادرسی مدنی به این موضوع اشاره می کند.

وقتی شما یک دادخواست به دادگاه می دهید، دفتر دادگاه آن را بررسی می کند و اگر نقصی در آن ببیند (مثلاً تمبر دادرسی کامل نباشد، آدرس یکی از طرفین ناقص باشد، یا مشخصات وکیل درست قید نشده باشد)، به شما اخطار می دهد که ظرف مهلت قانونی (معمولاً ۱۰ روز) این نقص را برطرف کنید. اگر شما در این مهلت تعیین شده نقص را برطرف نکنید، دادگاه قرار رد دادخواست صادر می کند که به نوعی همان قرار رد دعوی است.

استرداد دادخواست یا دعوا توسط خواهان:

یکی از مواردی که منجر به صدور قرار رد دعوی می شود، وقتی است که خود خواهان پشیمان می شود و می خواهد دعوایش را پس بگیرد. ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی این حق را به خواهان داده است.

خواهان می تواند تا قبل از پایان اولین جلسه دادرسی، دادخواستش را پس بگیرد. همچنین تا قبل از ختم دادرسی (یعنی قبل از اینکه قاضی اعلام کند پرونده آماده صدور رأی است)، می تواند اصل دعوا را پس بگیرد. در هر دو حالت، دادگاه قرار رد دعوی صادر می کند.

ایرادات خوانده به دعوا:

خوانده (کسی که دعوا علیه او مطرح شده) می تواند در اولین جلسه دادرسی یا اولین لایحه خود، ایراداتی را مطرح کند که اگر دادگاه آن ها را بپذیرد، می تواند منجر به صدور قرار رد دعوی شود. ماده ۸۴ قانون آیین دادرسی مدنی این ایرادات را برشمرده است.

البته همه ایرادات ماده ۸۴ به قرار رد دعوی ختم نمی شوند، اما بعضی از آن ها مثل امر مختومه بودن دعوا (یعنی قبلاً یک بار در مورد این دعوا حکم قطعی صادر شده و تمام شده)، یا عدم توجه دعوا به خوانده (یعنی خوانده اصلاً در این ماجرا نقشی ندارد)، می توانند منجر به صدور قرار رد دعوی شوند.

عدم ارائه گواهی اناطه:

در برخی موارد، رسیدگی به دعوای شما بستگی به نتیجه یک دعوای دیگر در دادگاه دیگری دارد. در این حالت، دادگاه فعلی رسیدگی را متوقف می کند و به شما مهلت می دهد تا از دادگاه دیگر، گواهی اناطه (گواهی توقف رسیدگی) را بیاورید. اگر در مهلت مقرر این گواهی را ارائه ندهید، ماده ۱۹ قانون آیین دادرسی مدنی می گوید که دادگاه قرار رد دعوا را صادر می کند.

تغییر خواسته یا افزایش آن به نحو غیرقانونی:

اگر خواهان بدون رعایت تشریفات قانونی، خواسته دعوایش را تغییر دهد یا مبلغ آن را اضافه کند، ممکن است دادگاه قرار رد دعوا را صادر کند.

صدور توسط دادگاه تجدیدنظر:

گاهی اوقات دادگاه بدوی (اولیه) باید قرار رد دعوا را صادر می کرده، اما این کار را انجام نداده و به پرونده رسیدگی کرده است. در این صورت، دادگاه تجدیدنظر می تواند آن رأی را فسخ کرده و خودش قرار رد دعوا را صادر کند.

آثار حقوقی مترتب بر قرار رد دعوی

آثاری که قرار رد دعوی به دنبال دارد، شباهت های زیادی با قرار عدم استماع دعوی دارد:

  1. توقف رسیدگی به دعوای کنونی: مثل قرار عدم استماع، اینجا هم پرونده دیگر در جریان رسیدگی نیست و دادگاه آن را مختومه می کند.
  2. عدم اعتبار امر مختومه: این هم یکی دیگر از شباهت های کلیدی است. یعنی بعد از صدور قرار رد دعوی، اگر نقص یا مانع برطرف شود، شما می توانید دوباره همان دعوا را مطرح کنید.

    مثلاً اگر به خاطر نقص در تمبر دادرسی، قرار رد دادخواست صادر شده، شما می توانید با تکمیل تمبر، دوباره دادخواست بدهید. یا اگر دعوا را استرداد کرده اید، می توانید دوباره آن را مطرح کنید (البته با رعایت شرایط قانونی مربوط به استرداد).

  3. عدم استرداد هزینه دادرسی پرداخت شده: باز هم مثل قرار عدم استماع، هزینه هایی که بابت دادرسی پرداخت کرده اید، به شما برگردانده نمی شود.

به طور خلاصه، قرار رد دعوی بیشتر به مشکلات ظاهری و تشریفاتی پرونده شما اشاره دارد که قابل برطرف شدن هستند، تا اینکه به اصل و ریشه موضوع دعوا مربوط باشد.

تفاوت های کلیدی: مقایسه جامع و تفصیلی

تا اینجا با هر دو قرار عدم استماع دعوی و رد دعوی آشنا شدیم و دیدیم که هر کدام چه تعریفی دارند و چرا صادر می شوند. حالا وقت آن است که این دو را حسابی زیر ذره بین ببریم و تفاوت های کلیدی شان را دقیقاً مشخص کنیم. این بخش، قلب مقاله ماست و به شما کمک می کند تا تصویر شفاف تری از این دو تصمیم قضایی داشته باشید.

جدول مقایسه ای جامع و کاربردی

بیایید تفاوت های این دو قرار را در یک جدول مقایسه ای ببینیم تا همه چیز روشن تر شود:

معیار مقایسه قرار عدم استماع دعوی قرار رد دعوی
زمان صدور قرار غالباً در مراحل اولیه رسیدگی و حتی قبل از ورود جدی به ماهیت، به دلیل موانع بدو طرح دعوا. می تواند در مراحل مختلف رسیدگی (اولیه، پس از اخطار رفع نقص، در حین رسیدگی با ایراد خوانده یا استرداد خواهان) صادر شود.
ماهیت نقص یا مانع فقدان شرایط ذاتی و اساسی اقامه دعوا (مثل عدم ذینفعی، عدم سمت، نامشروع بودن موضوع) یا موانع بنیادین قانونی. عدم رعایت تشریفات و مقررات شکلی دادرسی، نواقص در شکل دادخواست (مثل نقص تمبر)، یا تصمیم خود خواهان به استرداد.
میزان ورود دادگاه به ماهیت دادگاه به هیچ وجه وارد ماهیت دعوا نمی شود و اساساً آن را قابل رسیدگی نمی داند. ممکن است دادگاه ورود اولیه شکلی یا حتی جزئی به ماهیت کرده باشد (مثل بررسی ایرادات ماهوی خوانده که منجر به رد دعوا می شود)، اما به اصل و ریشه حقانیت خواهان ورود نمی کند.
مبنای اصلی قانون گذاری بیشتر بر اصول کلی حقوقی و مواد عام مانند ماده ۲ قانون آیین دادرسی مدنی (مربوط به ذینفعی) و یا سایر قوانین خاص. اغلب بر مواد مشخص و جزئی تر قانون آیین دادرسی مدنی (مانند مواد ۸۴ برای ایرادات خوانده، ۱۰۷ برای استرداد، ۵۴ برای رفع نقص دادخواست و تبصره ماده ۳۳۲).
قابلیت رفع نقص و طرح مجدد امکان طرح مجدد دعوا پس از رفع مانع وجود دارد. (این یک شباهت مهم است!) امکان طرح مجدد دعوا پس از رفع نقص وجود دارد. (این یک شباهت مهم است!)

همانطور که در جدول می بینید، اگرچه هر دو قرار پرونده را از جریان رسیدگی خارج می کنند و به ماهیت وارد نمی شوند، اما تفاوت های ظریفی در دلایل و زمان صدورشان وجود دارد. قرار عدم استماع، شمشیر را از رو می کشد و از همان اول می گوید این دعوا از پایه و اساس مشکل دارد و اصلاً قابل شنیدن نیست. در حالی که قرار رد دعوی، یک قدم ملایم تر است و بیشتر به مسائل شکلی و رعایت آداب و رسوم دادرسی مربوط می شود.

فهم این تفاوت ها واقعاً می تواند در انتخاب راهکار بعدی برای شما حیاتی باشد. مثلاً اگر قرار عدم استماع به دلیل عدم ذینفعی صادر شده، باید مطمئن شوید که نفر درستی دعوا را مطرح می کند. اما اگر قرار رد دعوی به دلیل نقص در مشخصات دادخواست صادر شده، با رفع آن نقص می توانید به راحتی دوباره دادخواست دهید.

جنبه های مشترک و نکات تکمیلی برای هر دو قرار

حالا که تفاوت های اصلی این دو قرار را موشکافی کردیم، بد نیست نگاهی هم به نقاط مشترکشان بیندازیم و چند نکته مهم دیگر را درباره هر دوی آن ها مرور کنیم. این نکات هم می توانند به همان اندازه تفاوت ها، برای شما کاربردی و مهم باشند.

عدم اعتبار امر مختومه برای هر دو قرار

شاید این مهم ترین نقطه مشترک و در عین حال دلگرم کننده ترین خبر برای کسی باشد که با یکی از این قرارها روبرو شده است!

* شرح دقیق مفهوم اعتبار امر مختومه و اینکه این قرارها به دلیل عدم ورود به ماهیت، چنین اعتباری ندارند:

وقتی می گوییم یک دعوا اعتبار امر مختومه پیدا کرده، یعنی دادگاه یک بار به ماهیت آن رسیدگی کرده و حکمی قطعی صادر کرده است. در این صورت، دیگر نمی توانید همان دعوا را با همان طرفین و همان خواسته، دوباره مطرح کنید؛ چون پرونده یک بار برای همیشه بسته شده و حکم آن لازم الاجرا است.

اما خوبی قرار عدم استماع و قرار رد دعوی این است که هیچ کدام وارد ماهیت اصلی حرف های شما نشده اند. یعنی قاضی اصلاً به این نرسیده که آیا شما حق دارید یا نه؟ یا خواسته شما صحیح است یا نه؟ به همین دلیل، شما این شانس را دارید که بعد از رفع مانع یا نقص، دوباره همان دعوا را مطرح کنید. این یعنی یک نفس راحت برای کسانی که پرونده شان با این قرارها مختومه شده است!

تجدیدنظرخواهی از هر دو قرار

خبر خوب این است که در بسیاری از موارد، می توانید به این قرارها اعتراض کنید!

* مطابق بند ب ماده ۳۳۲ قانون آیین دادرسی مدنی، هر دو قرار قابل تجدیدنظر هستند (به شرط قابل تجدیدنظر بودن اصل دعوا):

این بند صراحتاً می گوید که قرارهای عدم استماع دعوی و رد دعوی، در صورتی قابل تجدیدنظر هستند که اصل دعوایی که در مورد آن این قرارها صادر شده، خودش قابل تجدیدنظر باشد. یعنی اگر مثلاً ارزش مالی دعوای شما به حدی باشد که حکم نهایی آن قابل تجدیدنظرخواهی در دادگاه تجدیدنظر استان باشد، قرار عدم استماع یا رد دعوی صادر شده در همان پرونده نیز قابل تجدیدنظر است.

* مهلت اعتراض (۲۰ روز برای مقیم ایران، ۲ ماه برای خارج از کشور) و نحوه اعتراض:

اگر در ایران زندگی می کنید، از تاریخ ابلاغ قرار، فقط ۲۰ روز فرصت دارید تا اعتراض خود را (معمولاً در قالب دادخواست تجدیدنظر) به دادگاه ارائه دهید. اگر در خارج از کشور مقیم هستید، این مهلت ۲ ماه است. نحوه اعتراض هم به این صورت است که شما باید دادخواستی بنویسید و دلایل خود را برای اینکه چرا قرار صادره را اشتباه می دانید، ارائه دهید و آن را از طریق دفاتر خدمات الکترونیک قضایی ثبت کنید.

* تأکید بر اهمیت رفع نقص در مرحله تجدیدنظر:

وقتی به این قرارها اعتراض می کنید، مهم ترین کاری که دادگاه تجدیدنظر از شما می خواهد، این است که اگر قرار به دلیل نقصی صادر شده، آن نقص را برطرف کنید. مثلاً اگر قرار عدم استماع به دلیل عدم ذینفعی بوده، باید ثابت کنید که شما یا موکلتان ذینفع هستید. یا اگر قرار رد دعوی به دلیل نقص در مشخصات دادخواست بوده، باید آن مشخصات را کامل و صحیح ارائه دهید.

فرجام خواهی و اعاده دادرسی

این دو قرار، معمولاً راه به دیوان عالی کشور نمی برند.

* توضیح این که این قرارها، به دلیل ماهیت شکلی و عدم ورود به ماهیت، قابل فرجام خواهی و اعاده دادرسی نیستند:

فرجام خواهی و اعاده دادرسی، راه های اعتراض به احکام قطعی دادگاه ها هستند که وارد ماهیت دعوا شده اند. چون قرارهای عدم استماع و رد دعوی، فقط یک تصمیم شکلی هستند و به ماهیت دعوا نمی پردازند، نمی توانید برای آن ها درخواست فرجام خواهی به دیوان عالی کشور بدهید یا اعاده دادرسی کنید. پس تنها راه اعتراضی که برای این قرارها دارید، تجدیدنظرخواهی است.

هزینه دادرسی

پولتان را در نظر بگیرید!

* عدم استرداد هزینه های دادرسی در هر دو مورد و اهمیت آن برای خواهان:

همانطور که قبلاً هم گفتیم، وقتی این قرارها صادر می شوند، هزینه های دادرسی که پرداخت کرده اید، به شما برگردانده نمی شود. این خودش یک نکته مهم است که قبل از هر اقدامی، با مشاور حقوقی صحبت کنید تا احتمال صدور این قرارها را به حداقل برسانید و جلوی ضرر مالی را بگیرید.

* نحوه محاسبه هزینه دادرسی اعتراض به این قرارها (معادل دعاوی غیرمالی):

اگر بخواهید به این قرارها تجدیدنظرخواهی کنید، هزینه دادرسی آن معادل هزینه دعاوی غیرمالی محاسبه می شود. این مبلغ معمولاً از دعاوی مالی کمتر است، اما باز هم باید آن را پرداخت کنید.

نقش وکیل و مشاوره حقوقی

همیشه از متخصصین کمک بگیرید.

* اهمیت دریافت مشاوره تخصصی برای جلوگیری از صدور این قرارها و مدیریت صحیح آن ها:

واقعیت این است که قوانین و مقررات حقوقی پیچیدگی های خاص خودشان را دارند. یک وکیل باتجربه می تواند از همان ابتدا، دادخواست شما را بررسی کند، مطمئن شود که شرایط اساسی اقامه دعوا را دارید و تشریفات قانونی را به درستی رعایت کرده اید. این کار نه تنها از صدور قرارهای عدم استماع یا رد دعوی جلوگیری می کند، بلکه در صورت صدور هم به شما کمک می کند تا بهترین راه را برای اعتراض یا طرح مجدد دعوا انتخاب کنید و حقوق خود را به بهترین شکل ممکن پیگیری کنید. پس، به قول معروف، کار را به کاردان بسپارید!

سوالات متداول

حالا که حسابی این دو قرار را بررسی کردیم، بیایید به چند سوال رایج که ممکن است برایتان پیش بیاید، پاسخ دهیم.

اگر قرار عدم استماع دعوا صادر شد، اولین قدم برای خواهان چیست؟

اولین قدم این است که دلیل صدور این قرار را بفهمید. سپس باید سعی کنید آن مانع یا نقص اساسی را برطرف کنید. مثلاً اگر به دلیل عدم ذینفعی صادر شده، فرد ذینفع باید دعوا را مطرح کند. بعد از رفع مانع، می توانید مجدداً همان دعوا را در دادگاه طرح کنید، یا اینکه اگر فکر می کنید دادگاه در تشخیص دلیل صدور قرار اشتباه کرده، به آن تجدیدنظرخواهی کنید.

آیا می توان بلافاصله پس از صدور قرار رد دعوی، مجدداً دادخواست جدید ارائه داد؟

بله، در بیشتر موارد می توانید. چون قرار رد دعوی هم اعتبار امر مختومه ندارد. به شرطی که دلیل صدور قرار رد دعوی (مثلاً نقص در دادخواست یا استرداد دعوا) را برطرف کرده باشید، می توانید با دادخواست جدید، همان دعوا را دوباره مطرح کنید. مثلاً اگر به دلیل عدم رفع نقص دادخواست، دعوا رد شده، با رفع آن نقص می توانید دوباره دادخواست دهید.

تفاوت قرار عدم استماع دعوا با حکم ماهوی در چیست؟

قرار عدم استماع دعوا به هیچ وجه وارد ماهیت دعوا نمی شود و به دلیل ایرادات اساسی در شرایط طرح دعوا، آن را متوقف می کند. اما حکم ماهوی، زمانی صادر می شود که دادگاه به طور کامل وارد اصل و ماهیت دعوا شده، ادله طرفین را بررسی کرده و در مورد حقانیت یا عدم حقانیت آن ها رأی صادر می کند. حکم ماهوی، اعتبار امر مختومه دارد، اما قرار عدم استماع ندارد.

آیا دادگاه تجدیدنظر می تواند رأساً قرار عدم استماع یا رد دعوی را صادر کند؟

بله، دادگاه تجدیدنظر این اختیار را دارد. اگر دادگاه بدوی باید یکی از این قرارها را صادر می کرده ولی این کار را نکرده و به ماهیت وارد شده، دادگاه تجدیدنظر می تواند رأی دادگاه بدوی را فسخ کند و خودش قرار عدم استماع یا رد دعوی را صادر کند. این موضوع در تبصره ماده ۳۳۲ قانون آیین دادرسی مدنی هم به نوعی اشاره شده است.

مفهوم «قرار اناطه» و ارتباط آن با قرار رد دعوی چیست؟

«قرار اناطه» وقتی صادر می شود که رسیدگی به یک دعوا در دادگاهی، منوط به تعیین تکلیف یک موضوع فرعی در دادگاه دیگری باشد (مثلاً در دادگاه کیفری یا خانواده). در این حالت، دادگاه رسیدگی کننده، رسیدگی به پرونده اصلی را به طور موقت متوقف می کند و به خواهان مهلت می دهد تا از دادگاه دیگر، گواهی اناطه (گواهی توقف) را بیاورد. اگر خواهان در مهلت مقرر این گواهی را ارائه ندهد، طبق ماده ۱۹ قانون آیین دادرسی مدنی، دادگاه قرار رد دعوی را صادر می کند. پس عدم ارائه گواهی اناطه، یکی از دلایل صدور قرار رد دعوی است.

آیا در دعوای اعسار نیز ممکن است قرار عدم استماع صادر شود؟

بله، در دعوای اعسار (یعنی درخواست از دادگاه برای اینکه شما را معسر، یعنی ناتوان از پرداخت بدهی ها یا هزینه دادرسی، تشخیص دهد) هم ممکن است قرار عدم استماع صادر شود. مثلاً اگر خواهان اعسار، شرایط لازم برای اقامه این دعوا را نداشته باشد یا از همان ابتدا ذینفع در این دعوا نباشد، دادگاه می تواند قرار عدم استماع صادر کند. اما مثل سایر موارد، با رفع این موانع، امکان طرح مجدد دعوا وجود دارد.

نتیجه گیری

خب، رسیدیم به آخر خط! دیدید که «قرار عدم استماع دعوی» و «قرار رد دعوی» با اینکه در ظاهر شبیه هم هستند و هر دو پرونده شما را از جریان رسیدگی خارج می کنند، اما تفاوت های ظریف و مهمی دارند. یکی بیشتر به مشکلات اساسی و بنیادی خود دعوا برمی گردد که از همان اول باید وجود داشته باشند، و دیگری به نقص های شکلی و تشریفاتی که در طول مسیر دادرسی پیش می آیند.

فهم این تفاوت ها واقعاً می تواند راه شما را در مواجهه با سیستم قضایی روشن کند و جلوی خیلی از سرخوردگی ها و هزینه های اضافی را بگیرد. مهم ترین نکته مشترکشان هم این است که هیچ کدام اعتبار امر مختومه ندارند و بعد از رفع مشکل، می توانید دوباره همان دعوا را مطرح کنید. اما خب، از دست دادن هزینه دادرسی و طولانی شدن روند پرونده، خودش به اندازه کافی آزاردهنده است.

پس یادتان باشد، آگاهی حقوقی مثل یک سپر محافظتی عمل می کند. همیشه قبل از هر اقدام قانونی، حسابی تحقیق کنید و اگر لازم شد، که خیلی وقت ها لازم می شود، با یک وکیل متخصص مشورت کنید. این کار نه تنها به شما کمک می کند تا بهترین راه را انتخاب کنید، بلکه جلوی خیلی از اشتباهات و پیچیدگی های آینده را هم می گیرد. امیدوارم این مقاله برایتان مفید بوده باشد و با خیال راحت تری در مسیر پر فراز و نشیب پرونده های حقوقی قدم بردارید.

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "قرار عدم استماع دعوی یا رد دعوی؟ | تفاوت ها و آثار حقوقی" هستید؟ با کلیک بر روی قوانین حقوقی، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "قرار عدم استماع دعوی یا رد دعوی؟ | تفاوت ها و آثار حقوقی"، کلیک کنید.

نوشته های مشابه