خلاصه کتاب مدرنیته مشروع است | بررسی منازعه مشروعیت – آذرفام
خلاصه کتاب مدرنیته مشروع است: بازسازی و بررسی منازعه مشروعیت عصر جدید ( نویسنده سید مسعود آذرفام )
کتاب مدرنیته مشروع است اثر سید مسعود آذرفام، به عمق یکی از بنیادین ترین منازعات فکری غرب مدرن می رود و نشان می دهد مدرنیته چگونه مشروعیت خودش را بازتعریف و تثبیت کرده است. این کتاب که از دل رساله دکترای نویسنده بیرون آمده، فراتر از معرفی های سطحی، به ریشه های فلسفی و تاریخی مدرنیته می پردازد و جدال فکری اندیشمندانی چون لوویت، بلومنبرگ و کانتورویچ را بر سر ماهیت این پدیده بازسازی می کند.
راستش را بخواهید، فهم و شناخت دقیق مدرنیته، این غول فکری و اجتماعی که زندگی ما را زیر و رو کرده، آنقدر مهم است که هر چقدر هم درباره اش بخوانیم و بدانیم، کم است. فکر کنید در دنیایی زندگی می کنیم که تقریباً همه چیزش رنگ و بوی مدرنیته گرفته، از گوشی هوشمندی که دستمان است تا شیوه فکر کردنمان به عدالت و آزادی. اما آیا واقعاً می دانیم این مدرنیته از کجا آمده و چطور سر از کار درآورده که حالا اینقدر مشروع و طبیعی به نظر می رسد؟
دکتر سید مسعود آذرفام در کتاب مدرنیته مشروع است: بازسازی و بررسی منازعه مشروعیت عصر جدید، دقیقاً همین سوال های اساسی را مطرح می کند و با یک تحلیل عمیق و موشکافانه، پرده از رازهای پیدایش و تثبیت مدرنیته برمی دارد. این کتاب فقط یک معرفی ساده نیست، بلکه یک سفر فکری تمام عیار است به قلب منازعاتی که سرنوشت غرب و به تبع آن، بخش های زیادی از جهان، از جمله ایران ما را رقم زدند.
خیلی وقت ها وقتی صحبت از مدرنیته می شود، فکرمان می رود سراغ ظاهر قضیه: تکنولوژی پیشرفته، شهرهای بزرگ، سبک زندگی غربی. اما آذرفام نشان می دهد که مدرنیته خیلی عمیق تر از این حرف هاست و ریشه های عمیقی در تحولات فکری و الهیاتی اروپا دارد. این کتاب در اصل نسخه تعدیل یافته رساله دکترای نویسنده در دانشگاه تهران است که توسط گروه انتشاراتی ققنوس به دست ما رسیده و الحق که کاری پرمغز و خواندنی از آب درآمده.
هدف از این خلاصه ای که اینجا می خوانید، این است که شما را با ایده های اصلی، استدلال های محوری و ساختار فکری این کتاب مهم آشنا کند. قرار نیست اینجا فقط یک معرفی سطحی داشته باشیم؛ می خواهیم طوری در این سفر فکری همراه شما باشیم که حتی بدون خواندن کل کتاب، بتوانید درک خوبی از پیچیدگی های منازعه مشروعیت عصر جدید پیدا کنید. پس بیایید با هم ببینیم مدرنیته چطور خودش را برای ما مشروع کرده است.
جایگاه و اهمیت پژوهش آذرفام در فضای فکری ایران و جهان
ممکن است در نگاه اول فکر کنید، خب، یک کتاب درباره تاریخ اندیشه غرب، به کار ما ایرانی ها چه می آید؟ اما باید بگویم اتفاقاً این کتاب مثل یک آینه عمل می کند برای فهم مسئله «سنت و تجدد» در ایران خودمان. مسئله ای که شاید صد سالی می شود ذهن متفکران و مردم ما را درگیر خودش کرده و هنوز هم تکلیفش با ما روشن نیست. جدال قدیم و جدید در ایران، آنقدر ریشه دار و مهم است که برای فهم تقدیر تاریخی مان، چاره ای جز پرداختن به آن نداریم.
دکتر آذرفام، با اینکه روی منازعات فکری غرب تمرکز می کند، اما بینش هایی به دست می دهد که می تواند چراغ راه ما برای تحلیل این جدال در ایران باشد. او با رویکردی نوآورانه، صرفاً نظریه های موجود درباره مدرنیته را معرفی نمی کند، بلکه به «بازسازی منازعه» می پردازد؛ یعنی نشان می دهد که چطور مدرنیته گام به گام و در یک جدال فکری پیچیده، مشروعیت خودش را تعریف و تثبیت کرده است. این نگاه، خیلی متفاوت و عمیق تر از این است که فقط بگوییم مدرنیته یعنی مثلاً سکولاریسم یا عقلانیت ابزاری. نه، آذرفام به ما می گوید این مفاهیم چطور و چرا شکل گرفتند و چه جایگاهی در کل پازل مدرنیته دارند.
یکی از نقاط قوت پژوهش آذرفام، تسلط بی چون و چرای او بر منابع آلمانی است. اغلب بحث های بنیادین در تاریخ اندیشه مدرن، به خصوص در حوزه فلسفه و الهیات، ریشه های آلمانی دارند. اینکه نویسنده مستقیماً به سراغ این منابع رفته و از ترجمه های دست دوم استفاده نکرده، عمق و اعتبار کارش را دوچندان می کند. این یعنی ما با یک پژوهش دست اول و اصیل طرف هستیم که از فیلترهای احتمالی ترجمه ها یا تفسیرهای واسط عبور نکرده است.
بازسازی منازعه مشروعیت عصر جدید: مفاهیم و بازیگران اصلی
حالا بیایید کمی عمیق تر شویم و ببینیم منازعه مشروعیت عصر جدید دقیقاً چیست و چه کسانی در آن نقش آفرینی کرده اند. آذرفام به ما یادآوری می کند که مدرنیته، مثل هر نظم اجتماعی یا فکری دیگری، برای بقا و تثبیت خودش نیاز به مشروعیت داشته است. مشروعیت یعنی اینکه چرا مردم باید به آن باور داشته باشند و آن را درست و طبیعی بدانند. اما عصر جدید، با تمام ادعاهای نو و متفاوتی که داشت، چطور توانست این مشروعیت را برای خودش بسازد و از زیر سایه کلیسا و الهیات مسیحی بیرون بیاید؟ این همان سوال کلیدی است که کتاب به آن پاسخ می دهد.
مشروعیت عصر جدید یعنی چی؟
تصور کنید یک نفر می آید و می گوید از امروز قرار است همه چیز فرق کند، شیوه زندگی، حکومت داری، حتی نوع نگاه ما به خدا و جهان. خب طبیعی است که اولین سوالی که پیش می آید این است: چرا؟ یا به چه مجوزی؟ مشروعیت عصر جدید، دقیقاً پاسخ به همین چرا است. مدرنیته باید خودش را از گذشته، یعنی سنت مسیحی، جدا می کرد و در عین حال، دلایلی قانع کننده برای این جدایی و برای شکل جدید جهان ارائه می داد. این دلایل، مجموعه مشروعیت عصر جدید را می سازند.
ستاره های منازعه: نظریه پردازانی که حرف اول را زدند
آذرفام در این کتاب، ما را با قهرمانان و گاهی هم ضدقهرمانان این جدال فکری آشنا می کند. افرادی مثل:
- کارل لوویت: کسی که معتقد بود مدرنیته چیزی جز سکولاریزه شدن الهیات نیست. یعنی مفاهیم دینی، فقط لباس غیردینی پوشیده اند و در باطن، همان منطق دینی در کار است.
- هانس بلومنبرگ: او برعکس لوویت، فکر می کرد مدرنیته یک خودتثبیتی است و خودش، مشروعیت خودش را می سازد و نیازی ندارد که ریشه هایش را در الهیات جستجو کنیم. او مدرنیته را آغاز پدیده ای کاملاً جدید می دانست.
- ارنست کانتورویچ: با نظریه دو جسم پادشاه نشان داد که چطور قدرت از بدن فانی پادشاه به جسم سیاسی جاودانه منتقل شد؛ ایده ای که به سکولاریزاسیون قدرت کمک زیادی کرد.
- اریک فوگلین: او هم مثل لوویت، به نوعی به ریشه های گنوسی و الهیاتی مدرنیته اشاره می کرد و اعتقاد داشت مدرنیته نوعی دین عرفی شده است.
کتاب با ظرافت خاصی، دیدگاه های این متفکران را کنار هم می گذارد و نشان می دهد که چطور این تقابل ها، فهم ما از مدرنیته را شکل داده اند. هر کدام از اینها، تکه ای از پازل پیچیده مدرنیته را به دست گرفته بودند و به نوعی به سوال اصلی پاسخ می دادند.
جدال فکری: آیا مدرنیته ادامه سنت است یا یک پدیده کاملاً جدید؟
قلب این منازعه بر سر یک سوال اساسی است: آیا مدرنیته، فقط یک ادامه سکولارشده از سنت الهیاتی است؟ یعنی مفاهیم و ساختارهای دینی، فقط لباس عوض کرده اند و در قامت جدیدی ظاهر شده اند؟ یا اینکه مدرنیته، واقعاً یک نقطه شروع کاملاً جدید است که خودش، خودش را مشروع می کند و هیچ ربطی به الهیات مسیحی ندارد؟
اینجا بود که بحث های داغی شکل گرفت. لوویت معتقد بود مفاهیم کلیدی مدرنیته مثل پیشرفت، ایده های یوتوپیایی و حتی فلسفه تاریخ، همگی ریشه های عمیق در الهیات مسیحی دارند. انگار که مدرنیته فقط یک الهیات پنهان است. اما بلومنبرگ به شدت با این ایده مخالف بود و می گفت اینطور نیست و مدرنیته، به معنای واقعی کلمه، یک پدیده جدید است که خودش برای خودش دلایل وجودی می سازد. آذرفام با بازسازی این جدال، به ما نشان می دهد که چطور این دوگانگی، در قلب فهم ما از مدرنیته قرار دارد و هنوز هم بازتاب های آن را در بحث های امروزی می بینیم.
نقش سکولاریزاسیون در پازل مشروعیت مدرنیته
یکی از مفاهیم کلیدی که در قلب منازعه مشروعیت عصر جدید قرار دارد، سکولاریزاسیون است. اما سکولاریزاسیون آنقدرها هم که به نظر می رسد ساده نیست و فقط به معنی حذف دین از فضای عمومی نیست. دکتر آذرفام با ریزبینی خاصی به این مفهوم می پردازد و ابعاد مختلف آن را روشن می کند.
سکولاریزاسیون: فقط حذف دین نیست، یه مفهوم عمیق تره!
برای خیلی ها، سکولاریزاسیون یعنی کنار گذاشتن دین و مذهب از زندگی و میدان دادن به عقل و علم. اما آذرفام نشان می دهد که متفکران مختلف، برداشت های متفاوتی از این مفهوم داشته اند. مثلاً، نظریه سکولاریزاسیون به این موضوع می پردازد که چطور باورهای دینی و نهادهای مذهبی در جامعه مدرن، قدرت و نفوذ خود را از دست دادند. اما نظریه مشروعیت نگاه عمیق تری دارد و به این سوال پاسخ می دهد که آیا مفاهیم مدرن، مثل آزادی یا حقوق بشر، صرفاً یک کپی سکولارشده از مفاهیم دینی هستند یا اینکه ماهیتی کاملاً جدید دارند و مشروعیتشان را از جایی غیر از دین می گیرند؟
اینکه سکولاریزاسیون چطور فهمیده شود، تاثیر مستقیمی بر درک ما از رابطه سنت و مدرنیته دارد. اگر آن را صرفاً حذف دین بدانیم، ممکن است فکر کنیم مدرنیته کاملاً با سنت قطع رابطه کرده است. اما اگر آن را نوعی دگردیسی یا جابجایی مفاهیم دینی بدانیم، آنگاه پیچیدگی های بیشتری نمایان می شود.
آیا مدرنیته واقعاً سکولار است یا فقط لباس الهیات پوشیده؟
این یکی از جذاب ترین و البته چالش برانگیزترین سوالاتی است که کتاب به آن می پردازد و در واقع، اوج جدال فکری لوویت و بلومنبرگ همین جاست. لوویت و طرفدارانش معتقد بودند که مدرنیته، با تمام ادعاهایش، نتوانسته خودش را از الهیات مسیحی کاملاً جدا کند. انگار که یک روح الهیاتی در کالبد سکولار مدرنیته دمیده شده است. مثلاً، ایده پیشرفت که موتور محرکه مدرنیته است، ریشه های عمیق در الهیات مسیحی و انتظار رستاخیز و پایان تاریخ دارد.
از این دیدگاه، مدرنیته نه یک پدیده کاملاً جدید، بلکه یک الهیات پنهان است که فقط لباس عوض کرده. مفاهیمی مثل تاریخ نجات مسیحیت، به فلسفه تاریخ مدرن تبدیل شده اند و انتظار رستگاری مسیحی، به انتظار جامعه آرمانی سوسیالیستی یا لیبرالی. آذرفام با کاوش در این موضوع، نشان می دهد که چطور این دیدگاه، چالش بزرگی را پیش روی ادعای استقلال و خودبسندگی مدرنیته قرار می دهد. اگر مدرنیته واقعاً سکولار نیست و فقط لباس مبدل الهیات را به تن کرده، پس مشروعیتش چقدر اصیل است؟ این سوال، هنوز هم ذهن بسیاری از متفکران را درگیر کرده است.
روش شناسی دکتر آذرفام: دوری از مطلق گرایی و کلیت سازی
یکی از درخشان ترین بخش های این کتاب، و چیزی که واقعاً آن را از بسیاری از تحلیل ها متمایز می کند، رویکرد روش شناختی خود دکتر آذرفام است. او نه تنها یک بحث فکری را بازسازی می کند، بلکه به ما یاد می دهد که چطور باید به پدیده های پیچیده ای مثل مدرنیته نگاه کنیم. در واقع، آذرفام خودش قربانی همان ایدئولوژی سازی هایی نمی شود که علیه آن ها موضع می گیرد.
مدرنیته: پدیده ای پیچیده، نه یک فرمول ساده!
از همان ابتدای کتاب، آذرفام تأکید می کند که مدرنیته یک موجود زنده، تاریخی و چندوجهی است. نه یک فرمول ساده که بتوان آن را در چند کلمه خلاصه کرد و نه یک بسته ایدئولوژیک که بتوان همه چیز را با آن توضیح داد. او هوشمندانه ما را از دام کلیت سازی و ایدئولوژی سازی برحذر می دارد. مدرنیته ابعاد بی شماری دارد: اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، فلسفی، اجتماعی و هر کدام از این ابعاد، لایه های پیچیده خودشان را دارند.
این نگاه به ما می آموزد که هر وقت کسی آمد و با یک نظریه واحد، ادعا کرد که همه چیز مدرنیته را می داند، باید شک کنیم. آذرفام با این رویکرد، در برابر ساده سازی هایی که اغلب منجر به ایدئولوژیک شدن بحث ها می شوند، مقاومت می کند. مدرنیته مثل یک فیل در تاریکی است که هر کس از یک زاویه به آن نگاه کند، بخشی از آن را می بیند و فکر می کند کل فیل همین است. کار آذرفام، روشن کردن چراغ و نشان دادن تصویر جامع تر است.
«نظریه ای که مدعی باشد همه امور را تبیین کرده است عملاً هیچ چیز را تبیین نکرده است.» – کارل پوپر
تقرّب به حد امکان: فلسفه فهم حقیقت در این کتاب
یکی از مفاهیم کلیدی که آذرفام از آن الهام می گیرد، ایده تقرّب به حد امکان است. یعنی چه؟ یعنی در مواجهه با پدیده های پیچیده ای مثل مدرنیته (یا هر حقیقت دیگری)، ما هرگز نمی توانیم ادعا کنیم که آن را به طور کامل فهمیده ایم و تمام زوایا و ابعادش را در دست داریم. حقیقت، به دلیل سرشت تحدیدناپذیرش، همیشه فراتر از توانایی ما برای فرمول بندی کامل آن است. این جمله، در واقع دعوتی است به فروتنی فکری.
این رویکرد، به معنی هیچ حقیقتی وجود ندارد یا حقیقت نسبی است نیست که برخی پست مدرن ها می گویند. بلکه به این معنی است که حقیقت آنقدر غنی و بزرگ است که ذهن کوچک ما، هر چقدر هم که تلاش کند، فقط می تواند تا حد امکان به آن نزدیک شود. این حد امکان نقطه اوج پژوهش را نشان می دهد؛ یعنی ما نهایت تلاش خود را می کنیم تا بیشترین و دقیق ترین فهم را به دست آوریم، اما همیشه جایی برای پرسش های بیشتر و فهم های عمیق تر باقی است.
مقابله با ایدئولوژی ها: چرا کتاب، خط بطلان بر کلیشه ها می کشد؟
همین ایده تقرّب به حد امکان است که به کتاب آذرفام کمک می کند تا در برابر ایدئولوژی سازی ها مقاومت کند. در بسیاری از بحث ها، مدرنیته به یک ایدئولوژی تبدیل می شود؛ یعنی یک سیستم فکری بسته که همه چیز را با چارچوب های خودش توضیح می دهد و راه را بر هرگونه پرسش و نقد می بندد. این نگاه ایدئولوژیک، چه طرفدار مدرنیته باشد و چه مخالف سرسخت آن، به یکسان خطرناک است زیرا جلوی فهم عمیق و چندبعدی را می گیرد.
آذرفام با نشان دادن پیچیدگی ها، تناقض ها و جدال های درونی مدرنیته، عملاً خط بطلانی بر هرگونه برداشت ایدئولوژیک از آن می کشد. او به ما یاد می دهد که مدرنیته نه یک راه حل نهایی است و نه یک شر مطلق، بلکه یک پدیده تاریخی و فکری است که باید آن را با تمام پیچیدگی ها و تناقضاتش شناخت و درک کرد. این رویکرد، به خصوص برای ما ایرانی ها که سال هاست درگیر بحث های ایدئولوژیک پیرامون سنت و مدرنیته هستیم، می تواند بسیار راهگشا باشد.
بالاخره این کتاب به ما چی میگه؟ دستاوردها و درس هایی برای ایران امروز
بعد از این همه سفر فکری و کندوکاو در پیچیدگی های مدرنیته، حالا وقتش رسیده که ببینیم کتاب مدرنیته مشروع است چه دستاوردهای مهمی برای ما دارد و چگونه می تواند به فهم وضع کنونی ایران کمک کند. باور کنید یا نه، این کتاب بیش از آنکه به نظر برسد، به کار تحلیل های جامعه و اندیشه ایرانی می آید.
اهمیت برای فهم وضع کنونی ایران
همانطور که قبل تر گفتم، جدال سنت و مدرنیته در ایران، ریشه های عمیقی دارد و هنوز هم یکی از مهم ترین چالش های فکری و اجتماعی ماست. متاسفانه، خیلی وقت ها این بحث ها به جای ریشه یابی و تحلیل عمیق، به شعارزدگی و ایدئولوژی سازی کشیده شده اند. کتاب آذرفام با نشان دادن اینکه چطور مدرنیته در غرب، خودش را در یک بستر الهیاتی-فلسفی مشروع کرده، به ما کمک می کند تا بفهمیم وقتی مدرنیته وارد ایران شد، چرا با آن همه مقاومت یا سوءتفاهم مواجه شدیم.
ما نمی توانیم مدرنیته را صرفاً یک بسته وارداتی ببینیم و انتظار داشته باشیم بدون فهم ریشه ها و منطق درونی اش، آن را هضم کنیم. این کتاب به ما ابزارهای تحلیلی می دهد تا دعوای «سنت و تجدد در ایران» را از یک جدال سطحی به یک گفت وگوی عمیق تر و ریشه ای تر تبدیل کنیم. مثلاً، وقتی می فهمیم سکولاریزاسیون فقط حذف دین نیست، بلکه می تواند دگردیسی مفاهیم دینی باشد، آن وقت می توانیم به چالش های مربوط به نقش دین در جامعه امروز ایران، نگاهی تازه تر داشته باشیم.
دستاوردهای اصلی کتاب
اگر بخواهیم مهم ترین دستاوردهای کتاب مدرنیته مشروع است را خلاصه کنیم، می توانیم به موارد زیر اشاره کنیم:
- بازسازی دقیق منازعه: کتاب به شکلی بی سابقه، جدال فکری متفکران کلیدی غرب درباره ماهیت مدرنیته و نسبت آن با الهیات مسیحی را بازسازی می کند.
- عمق بخشیدن به مفهوم سکولاریزاسیون: فراتر از یک تعریف سطحی، سکولاریزاسیون را به عنوان یک منازعه مشروعیت معرفی می کند و نشان می دهد که این مفهوم چقدر پیچیده است.
- روشن ساختن ریشه های الهیاتی مدرنیته: با بحث هایی که لوویت و فوگلین مطرح می کنند، این سوال را پیش می کشد که آیا مدرنیته، خودش نوعی الهیات پنهان نیست.
- تأکید بر روش شناسی غیرایدئولوژیک: خود نویسنده با رویکرد تقرّب به حد امکان و پرهیز از کلیت سازی، یک نمونه عالی از نحوه مواجهه فکری با پدیده های پیچیده را به ما نشان می دهد.
- ارائه بینش برای ایران: با وجود تمرکز بر غرب، چارچوب فکری و ابزارهای تحلیلی ارائه می دهد که برای فهم عمیق تر از مسئله سنت و مدرنیته در ایران بسیار مفید است.
توصیه به مطالعه
با تمام این اوصاف، باید بگویم که این خلاصه، هر چقدر هم که کامل باشد، نمی تواند جای مطالعه خود کتاب را بگیرد. کتاب مدرنیته مشروع است پر از ظرافت های تحلیلی و ارجاعات دقیق به منابع اصلی است که فقط با خواندن کامل آن می توان به عمقشان پی برد. اگر دانشجو یا پژوهشگر رشته هایی مثل جامعه شناسی، علوم سیاسی، فلسفه، تاریخ اندیشه، یا هر رشته مرتبط دیگری هستید، و یا حتی یک علاقه مند جدی به مباحث فکری، قویاً به شما توصیه می کنم که حتماً این کتاب را بخوانید.
این کتاب به شما کمک می کند تا نگاهی متفاوت و عمیق تر به مدرنیته و چالش های آن پیدا کنید و از نگاه های ساده انگارانه و ایدئولوژیک به دور باشید. باور کنید، فهم این منازعات فکری، نه تنها برای روشن شدن ذهن خودتان مفید است، بلکه می تواند راهگشای بسیاری از بحث های مهم و سرنوشت ساز در جامعه ما باشد.
کمی بیشتر درباره سید مسعود آذرفام
دکتر سید مسعود آذرفام، نویسنده این اثر ارزشمند، خودش از آن دسته پژوهشگرانی است که با جدیت و عمق خاصی به مسائل می پردازد. او با مدرک دکترای فلسفه و با تسلطی مثال زدنی بر زبان آلمانی و منابع دست اول، نشان داده که دغدغه فکری او، فراتر از مرزهای معمول است.
همانطور که اشاره شد، این کتاب در واقع، نسخه بازنگری شده رساله دکترای او در دانشگاه تهران است که نشان دهنده سال ها تحقیق و تفکر عمیق است. آثار آذرفام معمولاً با نگاهی نقادانه و تحلیلی، سعی در ریشه یابی و واکاوی مباحث پیچیده فکری دارند. او از آن دسته متفکرانی است که ترجیح می دهد به جای تکرار کلیشه ها، مسیرهای جدیدی برای فهم پدیده ها باز کند و با کاوش در منابع اصلی، به بینش های تازه دست یابد. اگر به دنبال آثاری هستید که ذهن شما را به چالش بکشند و عمق فکری داشته باشند، حتماً سایر آثار و پژوهش های دکتر آذرفام را هم دنبال کنید.
جمع بندی نهایی: چرا مدرنیته مشروع است را باید جدی گرفت؟
خب، به انتهای سفرمان در میان صفحات پربار کتاب مدرنیته مشروع است رسیدیم. اگر تا اینجا همراه من بودید، حتماً متوجه شده اید که این کتاب چقدر از معرفی های کلیشه ای و سطحی درباره مدرنیته فاصله دارد و تا چه حد عمیق و پرمغز است. دکتر سید مسعود آذرفام با این اثر، به معنای واقعی کلمه، یک خدمت بزرگ به فهم ما از یکی از پیچیده ترین و مهم ترین پدیده های تاریخ بشر، یعنی مدرنیته، کرده است.
این کتاب نه فقط یک بازخوانی تاریخ اندیشه، بلکه ابزاری قدرتمند برای فهم وضعیت فعلی ماست. در دنیایی که بحث های سطحی و شعارگونه درباره مدرنیته و سنت زیاد است، مدرنیته مشروع است مثل یک هوای تازه عمل می کند. این اثر به ما یاد می دهد که نباید پدیده های بزرگ را ساده سازی کنیم، نباید در دام ایدئولوژی ها بیفتیم و همیشه باید به دنبال ریشه ها و ابعاد پنهان مسائل بگردیم. این فروتنی فکری و دقت روش شناختی، خود به تنهایی درسی بزرگ از این کتاب است.
اگر واقعاً می خواهید بدانید مدرنیته چطور مشروعیت خودش را ساخت، اگر می خواهید از جدال های بی پایان سطحی گذر کنید و به عمق مسائل فکری برسید، و اگر می خواهید نگاهی تازه به چالش های جامعه و اندیشه ایرانی در مواجهه با مدرنیته داشته باشید، پس حتماً این کتاب را تهیه کرده و با دقت مطالعه کنید. مطمئن باشید که خواندن مدرنیته مشروع است: بازسازی و بررسی منازعه مشروعیت عصر جدید یک تجربه فکری بی نظیر برای شما خواهد بود که نگاهتان را به جهان اطراف تغییر می دهد. پس معطل نکنید و این شاهکار فکری را به فهرست کتاب هایتان اضافه کنید!



