خلاصه کتاب خواستن، توانستن نیست | بنجامین هاردی | کشف رازها

خلاصه کتاب خواستن، توانستن نیست | بنجامین هاردی | کشف رازها

خلاصه کتاب خواستن، توانستن نیست ‫: کلیدهای پنهان موفقیت را کشف کنید ( نویسنده بنجامین هاردی )

اغلب تصور می کنیم برای رسیدن به موفقیت و تغییر، فقط کافیه اراده کنیم و بخواهیم، اما کتاب خواستن، توانستن نیست اثر بنجامین هاردی به ما نشون می ده که اراده به تنهایی کافی نیست و محیط نقش اصلی رو در موفقیت و شکست ما بازی می کنه. اگه دوست دارید کلیدهای واقعی موفقیت رو کشف کنید و بفهمید چرا تلاش های قبلیتون برای تغییر عادات یا رسیدن به اهداف، شاید بی نتیجه بوده، این مقاله قراره یه مسیر جدید جلوی پاتون بذاره.

بنجامین هاردی، روانشناس سازمانی و نویسنده پرفروش، با این کتاب انقلابی اومده تا دید ما رو نسبت به موفقیت و شکست کاملاً عوض کنه. اون میگه اونقدر که فکر می کنیم، قدرت اراده قوی نیست و مثل یه ماهیچه اس که خسته میشه. حرف اصلیش اینه که به جای اینکه دائم با خودمون و ارادمون بجنگیم، باید محیط اطرافمون رو جوری بچینیم که ما رو به سمت اهدافمون هل بده. این خلاصه قراره بهتون کمک کنه که با ایده های اصلی کتاب آشنا بشید، بفهمید چرا قبلاً به در بسته خوردید و راهکارهای عملی برای مهندسی محیطتون رو یاد بگیرید تا دیگه نخواهید با اراده ای که ته میکشه، به جنگ مشکلات برید. آماده اید تا رمز و رازهای پشت پرده موفقیت رو کشف کنید؟

شکست توهم قدرت اراده

سال هاست که بهمون گفتن اگه چیزی رو واقعاً بخوای، حتماً بهش میرسی. این جمله به ظاهر امیدبخش، مثل یه سکه دو رویی عمل کرده: از یه طرف انگیزه داده، از طرف دیگه وقتی به نتیجه نرسیدیم، حسابی ناامیدمون کرده و باعث شده فکر کنیم مشکل از ماست. بنجامین هاردی در کتاب خواستن، توانستن نیست، دقیقا همین باور رایج رو به چالش می کشه و میگه اتکا صرف به قدرت اراده، اغلب اوقات به شکست و سرخوردگی منجر میشه.

چرا خواستن، توانستن نیست؟

اصلا چرا این جمله که اینقدر تو گوشمون فرو کردن، کار نمیکنه؟ فرض کنید تصمیم گرفتید رژیم بگیرید و شیرینی جات رو کنار بذارید. با کلی انگیزه و اراده شروع می کنید، اما بعد از چند روز، یهو چشم باز می کنید و می بینید دارید با ولع یه تیکه کیک می خورید! یا میخواید سیگار رو ترک کنید، اما هر چقدر هم اراده می کنید، یهو تو یه لحظه ضعف، دوباره به سمتش کشیده میشید. مشکل کجاست؟ آیا واقعاً اراده ما ضعیفه؟ یا یه جای کار داره اشتباه میشه؟ بنجامین هاردی میگه مشکل اصلی اینجاست که ما همه چیز رو گردن اراده میندازیم، در حالی که یه عامل خیلی مهم تر هست که حواسمون بهش نیست: محیط.

قدرت اراده مانند یک ماهیچه است: محدودیت های آن

بنجامین هاردی یه مقایسه خیلی خوب میکنه: میگه قدرت اراده مثل یه ماهیچه اس. ماهیچه ها بعد از یه مدت کار کردن خسته میشن و نیاز به استراحت دارن. مثلاً اگه یه وزنه سنگین رو برای مدت طولانی نگه دارید، دستتون بی حس میشه و دیگه نمیتونید ادامه بدید. قدرت اراده هم دقیقاً همینطوره. در طول روز، کلی تصمیم می گیریم، با وسوسه ها می جنگیم، کارای سخت انجام میدیم، و همه اینا از ذخیره قدرت اراده ما کم میکنه. وقتی این ذخیره تموم میشه یا کم میشه، ما در برابر وسوسه ها بی دفاع میشیم و به راحتی به الگوهای قدیمی خودمون برمی گردیم. به همین خاطر، اگه تمام تکیه مون به اراده باشه، محکوم به شکستیم چون اراده یه منبع نامحدود نیست.

آیا مشکل از شماست؟ یا از محیط؟

شاید بارها بعد از شکست خوردن، به خودمون سرکوفت زدیم که من اراده ندارم یا من نمیتونم. بنجامین هاردی میگه بیاید یه لحظه این پارادایم رو عوض کنیم. اگه به جای مشکل از من است، بگیم مشکل از محیط من است، چطور؟ فکر کنید یه ماهی رو از آب بیرون بیارید و انتظار داشته باشید زنده بمونه. آیا مشکل از ماهیِ که نمیتونه تو خشکی زندگی کنه؟ قطعاً نه! مشکل از محیطیه که براش مناسب نیست. ما انسان ها هم همینطوریم. ناخودآگاه، محیط اطرافمون تاثیر عجیبی روی تصمیمات و رفتارهای ما میذاره. اون چیزی که میخوریم، میپوشیم، حرف میزنیم، و حتی فکر می کنیم، همه و همه تحت تاثیر محیطیه که توش قرار داریم. پس بیاید به جای سرزنش خودمون، یه نگاهی به محیطمون بندازیم.

محیط، معمار واقعی سرنوشت شما

حالا که فهمیدیم قدرت اراده چقدر میتونه گول زننده باشه، وقتشه بریم سراغ بازیگر اصلی نمایش موفقیت: محیط. بنجامین هاردی با صراحت میگه که این محیط شماست که نه تنها رفتارتون، بلکه هویت و شخصیتتون رو هم شکل میده. این حرف شاید اولش عجیب به نظر برسه، اما وقتی عمیق تر بهش فکر کنیم، میبینیم چقدر درسته.

هر قهرمانی، محصول یک واقعیت است: محیط شما را شکل می دهد

شما خودتون رو تو چه محیطی تصور می کنید؟ یه محیط پر از آدم های با انگیزه و هدفمند، یا آدم های غرغرو و ناامید؟ بنجامین هاردی میگه که ما آدم ها به شدت تحت تاثیر محیط اطرافمون هستیم. این محیط مثل یه مجسمه ساز عمل می کنه و ما رو ذره ذره شکل میده. اون میگه: هر قهرمانی، محصول یک واقعیت است. این یعنی کسایی که به موفقیت های بزرگ رسیدن، صرفاً اراده فولادی نداشتن، بلکه خودشون رو تو محیط هایی قرار دادن که رشدشون رو اجتناب ناپذیر می کرده. خودش هم در زندگی شخصی به این موضوع پی برده. وقتی تو سال ۲۰۱۴ به کارولینای جنوبی مهاجرت کرده تا روانشناسی بخونه، متوجه میشه چقدر محیط روی شخصیت و رفتارش تاثیر گذاشته و چقدر این قدرت محیط رو دست کم میگرفته. اون فهمیده که محیط و خودش، دو بخش از یک کل هستن؛ اگه یکی عوض بشه، اون یکی هم حتماً تغییر میکنه. پس این باور که طبیعت من ثابته از بین میره و متوجه میشه که هویت و حتی جهان بینیش تا حد زیادی تحت کنترل خودشه، به شرطی که محیط رو کنترل کنه.

دو نوع محیط پربار و خصمانه

هاردی محیط ها رو به دو دسته کلی تقسیم می کنه: پربار و خصمانه. محیط پربار، همونیه که به شما کمک میکنه به اهدافتون برسید، شما رو به چالش میکشه تا بهتر بشید و مسیر موفقیت رو براتون هموار میکنه. مثلاً اگه میخواید ورزشکار بشید، محیط پربار یه باشگاه ورزشی با مربی های خوب و هم تیمی های با انگیزه اس. اما محیط خصمانه، دقیقاً برعکسه. این محیط شما رو از اهدافتون دور میکنه، پر از وسوسه اس و باعث میشه به عقب برگردید. مثلاً اگه میخواید سیگار رو ترک کنید، یه محیط پر از سیگاری ها و توتون و فندک، یه محیط خصمانه به حساب میاد. هنر اینه که بتونیم محیط های خصمانه رو شناسایی کنیم و ازشون دوری کنیم، و به جاش، خودمون رو تو محیط های پربار قرار بدیم که با اهدافمون همسو هستن.

تغییر محیط = تغییر خود: ایجاد هویت جدید

شاید فکر کنید تغییر خودتون سخته. خب، راستش هم همینه! اما بنجامین هاردی یه میانبر عالی بهمون میده: میگه اگه میخوای خودتو تغییر بدی، محیطتو تغییر بده! این کار، آسون ترین و پایدارترین راه برای دستیابی به اهدافه. وقتی محیط رو عوض می کنید، مثل اینه که یه هویت جدید برای خودتون میسازید. مثلاً اگه همیشه توی خونه ای بودید که خوراکی های ناسالم دم دست بود، با تغییر این محیط و حذف اون خوراکی ها، ناخودآگاه هویت آدم سالم خوار رو تو خودتون تقویت می کنید. اینجوری دیگه نیازی نیست دائم با اراده تون بجنگید، چون محیط خودش داره شما رو به سمت هویت جدیدتون هل میده. بنجامین هاردی اینو خیلی قشنگ میگه: شما باغ ذهنتان را با کاشتن چیزهایی مشخص از محیط اطرافتان، مثل کتاب هایی که می خوانید، تجاربی که دارید و افراد پیرامونتان شکل می دهید و پُر می کنید.

کلیدهای پنهان موفقیت: ۸ استراتژی برای مهندسی محیط

تا اینجا فهمیدیم که اراده به تنهایی کافی نیست و محیط نقش فوق العاده مهمی تو رسیدن به اهداف ما داره. اما حالا سوال اینه که چطور میتونیم این محیط رو مهندسی کنیم تا به نفع ما کار کنه؟ بنجامین هاردی تو کتابش ۸ استراتژی کاربردی و عملی رو معرفی میکنه که اگه اونها رو تو زندگیتون پیاده کنید، میتونید مسیر موفقیت رو برای خودتون هموارتر کنید. بیاید این کلیدهای پنهان رو با هم کشف کنیم:

۱. زندگی خود را از نو بسازید (Reinvent Your Life)

اولین قدم برای ایجاد تغییرات اساسی، اینه که یه نگاه جدید به خودتون و آینده تون داشته باشید. بنجامین هاردی میگه باید زندگی خودتون رو از نو بسازید. این یعنی چی؟ یعنی باید تکلیف خودتون رو با اهدافتون روشن کنید. دقیقاً چی می خواید؟ چه کسی می خواید باشید؟ گذشته رو رها کنید و روی آینده دلخواهتون متمرکز بشید. اگه ندونید به کجا میرید، چطور انتظار دارید محیط شما رو به اون سمت هل بده؟ پس بشینید و با خودتون رو راست باشید. آرزوهاتون رو بنویسید و یه تصویر واضح از آینده ای که می خواید، تو ذهنتون بسازید. این وضوح، اولین قدم برای مهندسی محیطیه که شما رو به اون آینده می رسونه.

۲. یک مکان مقدس برای خود بسازید (Create a Sacred Space)

همه ما نیاز به یه جایی داریم که مخصوص خودمون و اهدافمون باشه. بنجامین هاردی بهش میگه مکان مقدس. این میتونه یه گوشه دنج تو خونه تون باشه، یه اتاق خاص، یا حتی یه فضای ذهنی که فقط شما بهش دسترسی دارید. مهم اینه که این فضا رو فقط و فقط به کارهایی اختصاص بدید که شما رو به اهدافتون نزدیک میکنه. مثلاً اگه می خواید بنویسید، اون گوشه رو تبدیل به جایگاه نویسندگی خودتون کنید و هر چیز دیگه ای که حواستون رو پرت میکنه، از اونجا دور کنید. وقتی وارد این مکان میشید، ناخودآگاه مغزتون میفهمه که وقت تمرکز روی هدف اصلیه. حفظ خلوص و تعهد به این فضا، خیلی مهمه. اینجوری مغزتون شرطی میشه و هر بار که تو اون فضا قرار می گیرید، راحت تر میتونید روی اهدافتون متمرکز بشید.

۳. هر چیز مغایر با تصمیم خود را حذف کنید (Eliminate Conflicting Elements)

این یکی از مهم ترین استراتژی هاست و میشه گفت قلب ایده بنجامین هاردیه. شما باید مثل یه کارآگاه، دور و برتون رو بگردید و هر چیزی که با اهدافتون در تضاده، پیدا کنید و قاطعانه حذفش کنید. این چیزها میتونن محرک های فیزیکی باشن (مثلاً سیگار تو خونه برای کسی که میخواد ترک کنه)، روابط سمی، یا حتی عادت هایی که شما رو از مسیرتون دور میکنن. فرض کنید میخواید رژیم بگیرید و سالم خوری کنید. اولین کاری که باید بکنید چیه؟ بله، حذف خوراکی های ناسالم از خونه! هرچیزی که شما رو وسوسه میکنه، باید بره. هرچیزی که بهتون اجازه میده به آسونی به عادت های بد برگردید، باید حذف بشه. اینجوری به جای اینکه با اراده ای که کم میاره، دائم با وسوسه ها بجنگید، محیط خودش براتون یه دیوار محافظ میسازه.

۴. گزینه های پیش فرض خود را تغییر دهید (Change Your Default Options)

ما انسان ها موجوداتی هستیم که معمولاً مسیر راحت تر رو انتخاب می کنیم. بنجامین هاردی میگه از همین ویژگی استفاده کنید! محیط رو جوری طراحی کنید که کار درست، آسون ترین و طبیعی ترین گزینه باشه. به جای اینکه مجبور باشید برای انجام کار خوب کلی انرژی صرف کنید، کاری کنید که خودش پیش بیاد. مثلاً اگه میخواید هر روز صبح ورزش کنید، لباس ورزشی و کفشتون رو شب قبل کنار تخت بذارید. وقتی صبح از خواب بیدار میشید، این کار راحت ترین گزینه پیش روتونه و احتمال انجام دادنش خیلی بیشتر میشه. یا اگه میخواید آب زیاد بخورید، همیشه یه بطری آب دم دستتون باشه. کاری کنید که رسیدن به اهدافتون مثل یه مسیر اتوماتیک باشه که خودش شما رو هل میده جلو.

۵. انگیزه هایی ایجاد کنید که مانع خودویرانی شود (Create Contingencies that Prevent Self-Sabotage)

ما گاهی اوقات خودمون خرابکاریم! تصمیمات خوبی می گیریم، اما یهو خودمون شروع می کنیم به زیرآب زدنش. بنجامین هاردی میگه باید سیستم هایی بسازید که اگه از اهدافتون منحرف شدید، عواقب ناخواسته ای براتون داشته باشه. این عواقب میتونن اجتماعی، مالی یا حتی شخصی باشن. مثلاً اگه میخواید یه کار مهم رو انجام بدید، به طور عمومی تو شبکه های اجتماعی اعلامش کنید. اینجوری یه تعهد عمومی ایجاد میکنید و چون نمیخواید پیش بقیه بدقول بشید، بیشتر تلاش می کنید. یا میتونید با یه دوست شرط ببندید که اگه به هدفتون نرسیدید، یه مبلغی رو بهش بدید. این انگیزه های بیرونی، مثل یه نگهبان عمل میکنن و نمیذارن خودتون، خودتون رو خراب کنید.

۶. «کارکردهای ملزم کننده» را به محیط خود تزریق کنید (Inject Forcing Functions)

این استراتژی کمی شبیه به قبلیه، اما یه پله فراتر میره. کارکردهای ملزم کننده شرایطی رو ایجاد میکنن که شما رو به طور اجباری تو مسیر اهدافتون قرار میده و برگشتن رو حسابی سخت یا حتی غیرممکن میکنه. دیگه بحث انگیزه نیست، بحث اجباره! مثلاً اگه میخواید یه زبان جدید یاد بگیرید، تو یه دوره آموزشی ثبت نام کنید که هزینه اش سنگینه و حضور توش واجبه. اینجوری مجبور میشید برید و یاد بگیرید. یا اگه میخواید برای یه مسابقه دو آماده بشید، همین الان بلیط یه مسابقه رو بخرید و از قبل پولشو پرداخت کنید. اینجوری دیگه راه فراری ندارید و محیط شما رو به زور به سمت هدفتون میکشونه.

۷. برای رسیدن به اهدافتان رشد کنید (Grow to Meet Your Goals)

یه نکته خیلی مهم اینه که برای رسیدن به اهداف بزرگ، شما هم باید بزرگ بشید. بنجامین هاردی میگه خودتون رو تو محیط هایی قرار بدید که توقعاتشون بالاست. جایی که همه دارن پیشرفت می کنن و از شما هم انتظار دارن که رشد کنید. اینجوری مجبور میشید از منطقه امنتون بیرون بیاید، چیزای جدید یاد بگیرید و مهارت های جدید کسب کنید. یادگیری مداوم و جستجوی چالش ها، شما رو به سطوح بالاتری میرسونه. به جای اینکه فقط دنبال رسیدن به هدف باشید، به فکر تبدیل شدن به اون آدمی باشید که میتونه به اون هدف برسه. وقتی محیط شما رو به رشد و چالش میکشه، شما هم خودتون رو بالا می کشید.

۸. همکارهای بی نظیر بیابید (Surround Yourself with Amazing Collaborators)

ما به تنهایی نمیتونیم همه کارها رو انجام بدیم. آدم ها فوق العاده تاثیرگذارن! بنجامین هاردی تاکید میکنه که باید آدم های دور و برتون رو با دقت انتخاب کنید. دوستاتون، همکارانتون، منتورهاتون و حتی شریک زندگیتون، میتونن یا شما رو به جلو هل بدن، یا سرعتتون رو بگیرن. به قول خودش: با افراد ساده دوستی نکنید، رشدی در پی نخواهید داشت. به جایی بروید که توقع ها و خواسته ها در بالاترین سطح قرار دارند. یه گروه مرجع قوی و مثبت، میتونه مثل یه نیروی محرکه عمل کنه. افرادی رو پیدا کنید که شما رو به آینده دلخواهتون سوق میدن، نه به گذشته ای که میخواید ازش فرار کنید. با کسایی وقت بگذرونید که رویاهای بزرگی دارن، بهتون انگیزه میدن و ازتون حمایت میکنن. اینجوری محیط اجتماعی شما هم به یه محیط پربار و موفقیت پرور تبدیل میشه.

از تصمیم تا تعهد: قدرت تخیل و مسئولیت پذیری

حالا که با استراتژی های مهندسی محیط آشنا شدیم، وقتشه که یه نگاه عمیق تر به نقش خودمون تو این ماجرا بندازیم. بنجامین هاردی میگه رسیدن به موفقیت فقط با داشتن محیط درست اتفاق نمی افته، بلکه باید خودمون هم یه سری اصول رو رعایت کنیم. این اصول، از یه تصمیم قاطعانه شروع میشه و تا تعهد واقعی پیش میره.

خواسته واقعی تان چیست؟ تصمیم قاطعانه برای تغییر

شاید فکر کنید خواستن کار راحتیه. اما بنجامین هاردی یه فرق اساسی بین آرزو کردن و تصمیم گرفتن قائله. آرزو کردن یه چیز مبهمه، یه جور کاش میشد. اما تصمیم گرفتن یعنی یه نقطه بی بازگشت! وقتی شما واقعاً تصمیم میگیرید، دیگه بحث اگه نشد چی؟ از بین میره. مثل این می مونه که یه کشتی رو از ساحل جدا کردی و دیگه راه برگشتی نداری، فقط باید بری جلو. رالف والدو امرسون یه جمله معروف داره که میگه: وقتی که شما تصمیمی می گیرید، تمام جهان با هم متحد و هم دست می شوند تا تصمیم شما را محقق و عملی کنند. این جمله نشون میده که یه تصمیم قاطع، یه نیروی عظیمی رو فعال میکنه که محیط و شرایط رو هم به سمت محقق شدن اون تصمیم هل میده. پس اول از همه، با خودتون رو راست باشید: واقعاً چی می خواید و آیا آماده اید یه تصمیم بدون بازگشت بگیرید؟

قدرتمندترین منبع انسان: تخیل و تصور آینده

بنجامین هاردی میگه بزرگ ترین هدیه ای که خدا به انسان داده، قدرت تخیله. این منبع، قدرتمندترین نیرویی هست که ما تو زندگی داریم. تخیل به ما این اجازه رو میده که برای آینده مون برنامه ریزی کنیم، چالش ها رو پیش بینی کنیم و خودمون رو تو موقعیت های مختلف تصور کنیم. وقتی قبل از یه اتفاق، خودمون رو تو اون شرایط تصور می کنیم و به راه حل ها فکر می کنیم، آگاهی ما نسبت به خودمون بیشتر میشه. این خودآگاهی باعث میشه بتونیم تو لحظات حساس، واکنش های درست و هوشمندانه نشون بدیم. پس وقت بیشتری رو صرف تصور آینده دلخواهتون کنید، خودتون رو تو اون موقعیت های موفق تصور کنید و ببینید چطور به اهدافتون رسیدید. این تمرین ذهنی، شما رو برای واقعیت آماده می کنه و کمک میکنه تصمیمات بهتری بگیرید.

آیا واقعاً متعهد هستید؟ تعریف تعهد از دیدگاه هاردی

خیلی ها فکر می کنن تعهد یعنی داشتن یه اراده قوی و اینکه من دیگه فلان کار رو نمیکنم. اما بنجامین هاردی میگه تعهد واقعی خیلی فراتر از این حرفاست. تعهد از دیدگاه اون یعنی اینکه شما سیستم دفاع خارجی رو برای اهدافتون بسازید. یعنی چی؟ یعنی فقط به اراده درونی خودتون بسنده نکنید، بلکه محیطتون رو جوری بچینید که شما رو به سمت هدفتون هل بده و راه فرار رو ببنده. اگه شما واقعاً به پیروزی تو یه ماراتن متعهد باشید، فقط با من میتونم نمیشینید. بلکه شروع میکنید به تمرین، رژیم غذایی مناسب، پیدا کردن مربی و ثبت نام تو مسابقه. اینجاست که میگه: فردی که معتاد است تنها باید یک چیز را تغییر دهد و آن، کل زندگیش است. این یعنی اگه میخواید واقعاً تغییر کنید و به اهدافتون برسید، باید نه فقط خودتون، بلکه تمام محیط و شرایط اطرافتون رو هم تغییر بدید و برای خودتون یه سپر دفاعی قوی بسازید.

نتیجه گیری و گام های بعدی

خب، تا اینجا با هم سفر کوتاهی به دنیای خواستن، توانستن نیست داشتیم و فهمیدیم که اون جمله قدیمی خواستن، توانستن است اونقدرها هم درست نیست. بنجامین هاردی بهمون نشون داد که موفقیت پایدار و واقعی، نه از یه اراده محدود و خسته شونده، بلکه از مهندسی دقیق و هوشمندانه محیط اطرافمون میاد. اگه بخوایم خلاصه کنیم، مشکل از ما نیست، از محیطیه که توش قرار گرفتیم.

این کتاب به ما یاد میده که به جای اینکه دائم با وسوسه ها و عادت های بدمون بجنگیم و خسته بشیم، بهتره محیط اطرافمون رو جوری بچینیم که ما رو ناخودآگاه به سمت اهدافمون هل بده. با ساختن یه مکان مقدس، حذف محرک های مضر، تغییر گزینه های پیش فرض، ایجاد انگیزه های بازدارنده، استفاده از کارکردهای ملزم کننده، قرار گرفتن تو محیط های چالش برانگیز و انتخاب همکاران و دوستان درست، میتونیم مسیر موفقیت رو برای خودمون هموارتر کنیم.

حالا وقتشه که دست به کار بشید. همین امروز یه نگاهی به محیط اطراف خودتون بندازید. از فضای فیزیکی خونه و محل کارتون گرفته تا آدم هایی که باهاشون وقت می گذرونید و حتی محتوای دیجیتالی که مصرف می کنید. ببینید کدوم بخش از این محیط، شما رو از اهدافتون دور میکنه و کدوم بخش میتونه بهتون کمک کنه. اولین تغییر کوچیک، اما معنی دار رو همین حالا شروع کنید. مثلاً اگه میخواید کمتر سراغ موبایلتون برید، اون رو از اتاق خوابتون خارج کنید. یا اگه میخواید سالم تر غذا بخورید، خوراکی های ناسالم رو از آشپزخونه تون حذف کنید. برای درک عمیق تر این مفاهیم و جزئیات بیشتر، توصیه می کنیم کتاب خواستن، توانستن نیست رو به طور کامل مطالعه کنید.

بهترین ترجمه این کتاب ارزشمند، اثر سرکار خانم رویا درخشان هست که توسط انتشارات کتاب کوله پشتی منتشر شده. این ترجمه روان و دقیق، به شما کمک می کنه تا بهتر با ایده های بنجامین هاردی ارتباط بگیرید و ازش تو زندگی خودتون استفاده کنید.

اگه به مباحثی مثل قدرت اراده، موفقیت، جادوی تخیل و تصور و رشد فردی علاقه دارید، پیشنهاد می کنیم نگاهی هم به کتاب هایی مثل «اثر مرکب» از دارن هاردی، «جادوی فکر بزرگ» از دیوید شوارتز و «بنویس تا اتفاق بیفتد» از هنریت کلاوسر بندازید. این کتاب ها هم میتونن مکمل های خوبی برای این مسیر باشند و نگاه شما رو به زندگی و موفقیت عمیق تر کنن.

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "خلاصه کتاب خواستن، توانستن نیست | بنجامین هاردی | کشف رازها" هستید؟ با کلیک بر روی کتاب، اگر به دنبال مطالب جالب و آموزنده هستید، ممکن است در این موضوع، مطالب مفید دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "خلاصه کتاب خواستن، توانستن نیست | بنجامین هاردی | کشف رازها"، کلیک کنید.

نوشته های مشابه