ولنتاین؛ تهاجم یا جایگزینی فرهنگی؟ / عناصر فرهنگی عشق را در قالب الگوهای ایرانی – اسلامی ترویج نداده ایم

ولنتاین؛ تهاجم یا جایگزینی فرهنگی؟ / عناصر فرهنگی عشق را در قالب الگوهای ایرانی - اسلامی ترویج نداده‌ایم

ساینس بلاگ/اصفهان ما نتوانسته ایم آن طور که شایسته است عناصر فرهنگی مبتنی بر عشق در قالب کهن الگوهای ایرانی باستانی و فرهنگ اسلامی را ترویج دهیم؛ بنابراین جامعه دچار خلأ می شود و برخی سعی دارند این شکاف را با فرهنگ های مبتنی بر نمادهای غربی پُر کنند.

ویترین های قرمز مغازه ها و عروسک های خرسی خوش آب و رنگ نماد روزی به نام «ولنتاین» شده است. واژه غریبه ای که چندسالی است در بین ما رسوخ کرده به طوری که هر ساله در چنین روزی در کوچه پس کوچه های شهر شاهد جوانانی هستیم که هر کدام یک جعبه قرمز و چند شاخه گل رُز در دست دارند. شکلات فروشی ها این بار شکلات را نه به عنوان شیرینی های شب عید که به معنای هدایای لوکس می فروشند. این صحنه ها نه سکانسی از فیلم های رمانتیک هالیوودی است و نه برشی از ادبیات فرانسه و نه حتی فصلی از رمان «دزیره نوشته ماری سلینکو». این قرار غیررسمی و نانوشته در تقویم ایرانی میعادگاه برخی از نسل جوان امروز شده است.

اما باید دید چند نفر از عشاق هدیه به دست و لبخند به لب که در خیابان جلفای اصفهان ارم شیراز زیتون اهواز و کافه های گاندی و تجریش تهران ولنتاین را جشن می گیرند از سعدی شیرین سخن خوانده اند: «خوش تر از دوران عشق ایام نیست» یا دیوان را باز کرده اند و حضرت حافظ در گوششان زمزمه کرده اند: «مرا از توست هر دم تازه عشقی/ تو را هر ساعتی حسنی دگر باد»!؟

عشق در اصطلاح عامیانه به معنی کشش و جاذبه میان دو نفر با ویژگی دلسوزی احساس مسئولیت احترام و شناخت است یا شاید بتواند بیانگر دل بستگی فیزیکی و شخصی متقابلی باشد که دو نفر نسبت به یکدیگر احساس می کنند. به تعبیر برخی از روانشناسان عشق یک پدیده اجتماعی است و نمی توان آن را به عنوان یک پدیده مستقل و فردی مورد بررسی قرار داد. اگرچه پژوهش های روانشناسی به انواع عشق و حالات مختلف عشق در زندگی و تأثیرات آن اشاره دارد اما به نظر می رسد تاکنون به طور جدی سیر تحول عشق در جامعه سنتی و مدرن در ایران با تأکید بر تحولات اجتماعی مورد بررسی قرار نگرفته است.

مدح عشق در دین

در قرآن کتاب آسمانی ما کلمه عشق به صراحت نیامده اما از مفاهیم دیگری که معنای عشق را می رساند نام برده شده است. از جمله در آیه ۱۶۵ سوره بقره آمده: «بعضی از مردم معبودهایی غیر از خداوند برای خود انتخاب می کنند و آن ها را چون خدا دوست می دارند امّا آن ها که ایمان دارند عشقشان به خدا (از مشرکان نسبت به معبودهایشان) شدیدتر است.» در این آیه شریفه علاقه مندی به عشق تفسیر شده است. در روایات و احادیث از عشق نام برده شده است. پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: «بافضیلت ترین مردم کسی است که عاشق عبادت است و با عشق عبادت کند.»

علامه مجلسی بعد از ذکر این حدیث می گوید: عشق به معنای زیاده روی در دوست داشتن و محبت است. گاهی اوقات تصور بر این است که عشق مخصوص علاقه داشتن به امری باطل است به همین خاطر در علاقه به خدا به کار نمی رود اما این حدیث برخلاف این تفکر است. حقیقت آن است که در تفکرات دینی ما آن چیزی که مورد سرزنش است عشق جسمانی و شهوانی و آنچه مورد مدح و ستایش قرار گرفته عشق روحانی و انسانی است.

در قرآن و احادیث به جای واژه ی عشق کلماتی نظیر حُب محبه آمده است. به تعبیری کلمه عشق پیش از اسلام در ادبیات عرب وجود نداشت و پس از اسلام وارد ادبیات عرب شده و به تبع آن در ادبیات فارسی راه یافته است. ظاهراً نخستین بار شهید بلخی از این واژه در شعر استفاده کرده است: «عشق عنکبوت را ماند بتنیدست تفته گرد دلم»

عشق ودیعه ای الهی است که در وجود انسان نهاده شده و با ذات و فطرت او عجین شده است. انسان در طول تاریخ پیوسته به دنبال معبود و معشوق حقیقی بوده است. یا به قول حضرت مولانا که می گوید: « ناف ما بر ساینس بلاگ او ببریده اند/ عشق او در جان ما کاریده اند.» 

فردوسی نیز در شاهنامه داستان های معروف عاشقانه ای چون زال و رودابه و رستم و تهمینه و بیژن و منیژه را به نظم کشیده است. این شاعر بزرگ در دلدادگی زال به رودابه می گوید: «دل زال یک باره دیوانه گشت – خرد دور شد عشق فرزانه گشت». شاهنامه فردوسی به تعبیر شاهرخ مسکوب از زمان پدید آمدنش تا امروز «زندگی صبور خود را در میان مردم عادی این سرزمین ادامه داده است» و تداوم این زیستِ دشوار در طول تاریخ از سویی با خدمت عاشقانه و نقالان جهان ایرانیان را تازه ساخته و می سازد.

رد پای عشق در ادبیات و معماری ایرانی

یک پژوهشگر و ایران شناس درباره جایگاه عشق در ادبیات فارسی به خبرنگار ساینس بلاگ می گوید: اگر به گنجینه شاهنامه حکیم فردوسی رجوع کنیم نقش عشق را بسیار زیبا و پررنگ و آسمانی می بینیم. خدای نامک مهم ترین اثر دوره ساسانیان که داستان چندین هزار ساله اساطیر ایران را نقل می کند مهم ترین منبع شاهنامه است که ما می توانیم نقش عشق را به زیبایی در این کتاب ارزشمند ببینیم.

بهنام سلطان پور می افزاید: در داستان ها عاشقانه های زال و رودابه رستم و تهمینه بیژن و منیژه به زیبایی هرچه تمام مشهود است. حتی عشق زیبای گلنار و اردشیر بابکان بنیان گذار پادشاهی ساسانیان که کلمات و توصیفات عاشق و معشوق در این داستان ها در دنیا نظیر ندارند.

وی در اشاره به نقش همسر فردوسی در نگارش شاهنامه ادامه می دهد: حتی در اول داستان بیژن و منیژه مخاطب متوجه می شود که پا به پای ابوالقاسم فردوسی همسر مهربانش در کنار وی بوده و فردوسی را در نوشتن نظم شاهنامه یاری رسانده است. وصف فردوسی از مهربانی همسرش را در هیچ کجای ادبیات حماسی جهان نخواهید یافت. این بدان معناست در پس شاهنامه فردوسی هم عشقی نهفته است.

این پژوهشگر بیان می کند: در قرن های بعدی هم داستان های عاشقانه بسیار ارزشمندی در ادبیات غنی ایران زمین مشاهده می شود. داستان هایی چون خسرو و شیرین ویس و رامین عشق فرهاد به شیرین. همچنین در آثار شاعران بزرگی همچون نظامی و مولانا و حافظ و البته استاد سخن سعدی بزرگ که عاشقانه ترین اشعار را در زمانه خود سروده اند که هم عشقی زمینی را دربر می گرفته و هم نوید عشق آسمانی را می دهند. «به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست/ عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست.»

سلطان پور در ادامه با اشاره به جایگاه عشق در معماری نیز می افزاید: خلق یک اثر معماری ریشه در عشق و روحیات عاشقانه و عارفانه آن معمار دارد. امروزه وقتی ما در یک بنای تاریخی قدم می زنیم و از دیدن این همه زیبایی و هنر نیاکان خود حال خوبی داریم تأثیر آن عشقی است که آن معمار در طراحی و اجرای آن اثر بر دل داشته است. بناهایی که با عشق پیوند خورده اند و عاشقانی روزگاری این اثرها را برای عشق خود خلق کرده اند.

وی ادامه می دهد: مثال بارز آن تاج محل هندوستان که شاه جهان گورکانی برای همسرش که ارجمند بانو بوده و تباری ایرانی داشته می سازد که معماران آن نیز برادران لاهوری و عیسی خان شیرازی از ایران بوده اند و یا خانه ی قاجاری و دلربای بروجردی های کاشان که با عشق و سبب رسیدن عاشق به معشوقه اش شده است. تاق سنگی شیرین و فرهاد در ایلام و یا معبد عشاق میناب نیز از دیگر بناهای ارزشمندی هستند که نام آن ها با عشق عجین شده است.

این ایران شناس پیرامون پدیده ولنتاین می گوید: به راستی مایه دریغ و اندوه ما ایرانیان است که یکی از دیرینه ترین و باشکوه ترین فرهنگ های جهان را داریم اما به هنجارهای فرهنگی بیگانگان همچون جشن ولنتاین که هیچ گونه ارتباطی با فرهنگ ایرانی ندارد روی بیاوریم. از نظر بنده و به قول صائب تبریزی: «از کوتهی ماست که دیوار بلند است.»

سلطان پور در پایان می گوید: ما در شناختن آیین و رسم و رسوم کهن کشور عزیزمان کم کاری کرده ایم که امروزه مردم ما به آیین و جشن های بیگانه روی آورده اند. اولین مشکل این است که مردم با تاریخ و فرهنگ کهن خود آشنا نیستند وگرنه که درگذشته ایرانیان سرشار از جشن هایی همراه با نیایش خداوند بوده اند. ما باید در برگزاری برنامه ها جهت شناساندن فرهنگ و آداب و رسوم کهن ایرانی – اسلامی به مردم عزیزمان بکوشیم. نباید این اجازه را بدهیم که این مراسم های بی اصل و ریشه به صورت همگانی برگزار شود. قطعاً وقتی فرهنگ و هنر و تاریخ غنی ایرانی – اسلامی دیده و شنیده شود جوانان هیچ وقت این زیبایی را به مراسم ها بیگانه ترجیح نخواهند داد.

ولنتاین یک جایگزینی فرهنگی

رضا اسماعیلی جامعه شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اصفهان به خبرنگار ساینس بلاگ می گوید: جامعه ایرانی در ادوار مختلف دچار تغییرات معنایی شده است. به عنوان مثال زمانی رنگ مشکی در جامعه نماد عزاداری و غم است و در زمانی دیگر مفهوم تغییر پیدا می کند و نماد عشق می شود. یا زمانی پوشش نماد حجاب بوده و اکنون به عنوان شاخص طبقات اجتماعی و پایگاه اقتصادی فرد را نشان می دهد. به این تصورات در اصطلاح بریکولاژ فرهنگی گفته می شود.

وی با اشاره به عشق عرفانی می افزاید: در گذر زمان عشق های عرفانی که در فرهنگ و تمدن ایران شاهد آن بوده ایم مانند عشق انسان به خدا عشق مادر به فرزند یا عشق همسر به همسر با ورود فرهنگ های غربی متفاوت شده است که در نتیجه شاهد به رسمیت شناختن ولنتاین میان جوانان می شویم.

این جامعه شناس بیان می کند: از طرفی دیگر ما نتوانسته ایم عناصر مبتنی بر عشق را در روابط انسانی و در قالب فرهنگ ایرانی در جامعه ترویج دهیم در اینجاست که جامعه دچار خلأ می شود و برخی سعی می کنند این شکاف تنها با تزریق فرهنگ های مبتنی بر نمادها و ارزش های غربی پُر شود.

اسماعیلی تصریح می کند: کاستی و ناکارآمدی حوزه های فرهنگ و نادیده گرفتن مقوله احساسات و عدم شناخت از جامعه شناسی احساسات موجب شده است فرهنگ ولنتاین در واقع به عنوان یک پاسخ به نیاز نسل جوان تعریف شود. متناسب با این خلل واردشده به زندگی جوان ایرانی هنجارهای مربوط به آن نیز در جامعه رواج پیدا می کند. در این میان است که خریدوفروش و عرضه و تقاضا باعث می شود بخشی از شبکه بازار هم حول این مناسبت شکل بگیرد. به رسمیت شناخته شدن توسط بازار باعث می شود رفته رفته ولنتاین در حوزه فرهنگ کلاسیک نهادینه شود.

وی در پایان می افزاید: یکی از مهم ترین وجوه زندگی احساسات است و عشق یکی از عالی ترین تجلی احساسات محسوب می شود. عشق انسان را وامی دارد فراتر از خودش به روابط به دیگران متصل شود و اساساً ماندگاری و پیوندش در جامعه قوی تر می شود. اگر یک فرهنگ نتواند به آن نیازها پاسخ مناسب بدهد و الگوی مناسب طراحی کند به واسطه ی خلأ ایجادشده الگوهای دیگری جایگزین می شوند. پس ولنتاین قبل از هر چیزی یک جایگزینی فرهنگی است.

سخن گفتن در پس پرده شرم

تهاجم یا جایگزینی فرهنگی؟ نامش هر چه که هست و از هرکجا و هرزمانی که وارد زندگی و تفکرات مردم ایران شده باشد فرقی نمی کند وقتی ما از نسلی شکل گرفته ایم که عشق را در پس پرده ی شرم پنهان کرده است؛ نسلی که در کلاس های ادبیات هم در تفسیر ابیات شاعرانی چون حافظ و سعدی به نیت حفظ پرده ی حیا بین دانش آموز و آموزگار مفهوم عشق را حذف کرده و راجع به آن با صراحت سخن نگفته است در نتیجه کهن الگوهای عاشقانه را کمتر از آنچه که باید معرفی کرده است.
به نظر می رسد که باید انگشت اتهام را به سوی خودمان دراز و کلاه خودمان را قاضی کنیم و از خودمان بپرسیم به چه اندازه کودکانمان را به خواندن ادبیات تشویق و جوانانمان را با مفاهیم عمیق عرفانی در ادبیات و دین آشنا کرده ایم؟ چقدر در مدارس از اسطوره های عاشق پیشه ی ادبیات فارسی سخن گفته ایم؟ به چه اندازه در مهارت کنترل احساسات یا حتی بروز احساسات درست و واقعی در جایگاه و زمان مناسب مهارت آموزی کرده ایم تا قبل از شلوغ شدن کافه های شهر به منظور ترویج و تبریک عشق اروپایی عشق الهی و محبت ایرانی را آموزش داده باشیم؟!

پایان خبر ساینس بلاگ

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "ولنتاین؛ تهاجم یا جایگزینی فرهنگی؟ / عناصر فرهنگی عشق را در قالب الگوهای ایرانی – اسلامی ترویج نداده ایم" هستید؟ با کلیک بر روی اجتماعی، آیا به دنبال موضوعات مشابهی هستید؟ برای کشف محتواهای بیشتر، از منوی جستجو استفاده کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "ولنتاین؛ تهاجم یا جایگزینی فرهنگی؟ / عناصر فرهنگی عشق را در قالب الگوهای ایرانی – اسلامی ترویج نداده ایم"، کلیک کنید.

نوشته های مشابه