نکات دستوری عربی هفتم | آموزش جامع و آسان قواعد کلیدی

نکات دستوری عربی هفتم | آموزش جامع و آسان قواعد کلیدی

نکات دستوری عربی هفتم

همین که اسم عربی میاد، خیلی از بچه ها یه کم نگران میشن، خصوصاً وقتی تازه وارد پایه هفتم میشن و این درس رو برای اولین بار می بینن! اما نگران نباشید، یادگیری نکات دستوری عربی هفتم اصلا اونقدرها هم که فکر می کنید سخت نیست، بلکه کاملاً برعکس، این درس پایه و اساس یادگیری زبان عربی برای سال های بعده. اگه از همین الان قواعد رو خوب یاد بگیریم، انگار یه نقشه راه عالی برای بقیه مسیرمون پیدا کردیم.

درس عربی توی پایه هفتم پر از چیزای جدید و هیجان انگیزه، از کلمه های پرسشی که بهمون کمک می کنن سؤال بپرسیم تا فعل های ماضی که ما رو به گذشته می برن. اصلاً نگران نباشید، چون توی این مقاله قرار نیست خشک و رسمی قواعد رو یاد بگیریم، بلکه می خوایم قدم به قدم و درس به درس با یه لحن دوستانه و خودمونی، همه این نکات رو با مثال های ساده و کاربردی با هم مرور کنیم تا عربی براتون تبدیل به یکی از شیرین ترین درس ها بشه. اینجا همه اون چیزی رو که برای فهم عمیق قواعد و آمادگی برای امتحانات نیاز دارید، با هم می بینیم.

آشنایی با الفبا و انواع کلمه در عربی هفتم (مبانی درس ۱ و ۲)

بیاید از نقطه شروع زبان عربی، یعنی کلمه ها و حروفش شروع کنیم. هر زبانی برای خودش یه سری بلوک های ساختمانی داره که کلمه ها و حروف از مهم ترین این بلوک ها هستن. توی عربی هم همینطوره و وقتی می خوایم یه جمله بسازیم، باید بدونیم کلماتمون از چه نوعی هستن و چطور کنار هم قرار میگیرن.

کلمه، اسم، فعل، حرف – چیا هستن؟

توی زبان عربی، کلمه ها به سه دسته اصلی تقسیم میشن که اسم، فعل و حرف هستن. هر کدومشون وظیفه خودشون رو دارن و اگه اون ها رو خوب بشناسیم، بخش بزرگی از راه رو رفتیم:

  • اسم: هر چیزی که می تونیم باهاش یه آدم، یه حیوان، یه شیء، یه مکان یا یه ایده رو صدا بزنیم یا بهش اشاره کنیم، اسمه. مثلاً «طالِب» (دانش آموز) یا «قَلَم» (خودکار). اسم ها معمولاً چند تا نشونه دارن که کمک می کنه پیداشون کنیم. مثلاً آخرشون ممکنه «تنوین» (مثل کِتابٌ، کِتاباً، کِتابٍ) داشته باشن، یا اولشون «اَل» (مثل اَلکِتابُ) بیاد. بعضی وقت ها هم تهشون یه «ة» گرد (مثل مَدْرَسَة) دارن که نشونه مونث بودنه. حروف ندا مثل «یا» (مثل یا أَیُّها الطالِبُ) هم معمولاً قبل از اسم ها میان.
  • فعل: فعل ها همون کلماتی هستن که یه کار یا یه اتفاق رو نشون میدن و حتماً هم زمان دارن. مثلاً «ذَهَبَ» یعنی «رفت» (زمان گذشته) یا «یَذْهَبُ» یعنی «می رود» (زمان حال). فعل، قلب جمله محسوب میشه و بدون اون، جمله ناقصه.
  • حرف: حرف ها خودشون به تنهایی معنی کاملی ندارن، ولی وقتی توی جمله میان، معنی دار میشن و کلمات دیگه رو به هم وصل می کنن. مثلاً «فی» یعنی «در»، «علی» یعنی «روی» یا «إلی» یعنی «به». این حروف کوچولو نقش مهمی توی ارتباط دادن اجزای جمله دارن.

حروف الفبا و تلفظ: از الف تا یا!

زبان عربی ۲۸ حرف داره که بعضی هاش با الفبای فارسی مشترکن و بعضی هاشون تلفظ مخصوص خودشون رو دارن. حروف «پ»، «ژ»، «گ»، «چ» توی الفبای اصلی عربی نیستن، پس هر جا اینا رو دیدید، بدونید کلمه فارسیه که وارد عربی شده. حروف عربی هم مثل فارسی، با حرکات یا علائم خاصی خونده میشن که اینا رو شامل میشه:

  • حرکات اصلی:
    • فتحه (ـَ): مثل «کَتَبَ»
    • کسره (ـِ): مثل «کَتَبِ»
    • ضمه (ـُ): مثل «کَتَبُ»
    • سکون (ـْ): مثل «قُمْ»
  • تنوین: تنوین ها همون حرکات هستن که با یه صدای «ن» آخر کلمه خونده میشن، ولی نونش نوشته نمیشه. سه مدل تنوین داریم:
    • تنوین نصب (ـً): مثل «کِتاباً»
    • تنوین رفع (ـٌ): مثل «کِتابٌ»
    • تنوین جر (ـٍ): مثل «کِتابٍ»

    یه نکته مهم در مورد تنوین نصب اینه که وقتی می خوایم اسم رو با تنوین نصب بنویسیم، معمولاً یه «الف» به آخرش اضافه می کنیم، مثلاً «جِدار» میشه «جِداراً».

حروف شمسی و قمری؛ رمز و راز ال

یه مبحث جالب توی عربی هفتم که باید یاد بگیریم، مربوط به حروف شمسی و قمریه. کلمه «اَل» که قبل از بعضی اسم ها میاد (مثلاً اَلکتاب)، همیشه یه جور خونده نمیشه. اگه حرف اول کلمه بعد از «اَل» از حروف شمسی باشه، «ل» توی «اَل» خونده نمیشه و حرف شمسی تشدید می گیره. مثلاً «اَلشَّمس» رو «اَشْ شَمس» می خونیم.

اما اگه حرف اول کلمه از حروف قمری باشه، «ل» توی «اَل» کاملاً خونده میشه و تشدیدی هم روی حرف اول کلمه نمیاد. مثلاً «اَلْقَمَر» رو همون «اَلْقَمَر» می خونیم.

برای اینکه این حروف رو راحت تر به خاطر بسپارید، یه ترفند باحال داریم:

یه راه باحال برای حفظ کردن حروف قمری: باغ وقف حکیم خجعه (ب، ا، غ، و، ق، ف، ح، ک، ی، م، خ، ج، ع، ه). اگه حرفی توی این جمله نبود، پس حتماً شمسیه!

حروف شمسی هم اینا هستن: ت، ث، د، ذ، ر، ز، س، ش، ص، ض، ط، ظ، ل، ن.

اسم ها؛ از جنسیت تا تعداد (درس ۱ و ۹)

اسم ها توی عربی داستان های خودشون رو دارن؛ نه فقط از نظر تعداد، بلکه از نظر جنسیت هم تقسیم بندی میشن که خیلی مهمه.

مذکر و مؤنث: چطور تشخیص بدیم؟

هر اسمی توی عربی یا مذکره یا مؤنث. تشخیص این موضوع می تونه خیلی توی ساخت جمله و استفاده از ضمایر بهمون کمک کنه:

  • اسم مذکر: این اسم ها معمولاً هیچ علامت خاصی ندارن. می تونن برای آدم های مذکر (مثل مُعَلِّم یعنی معلم مرد)، حیوانات مذکر (مثل أَسَد یعنی شیر نر) یا اشیایی که بهشون مذکر میگیم (مثل بَیت یعنی خانه) استفاده بشن.
  • اسم مؤنث: این اسم ها یه نشونه معروف دارن که تهشون میاد: «ة» گرد. مثل مُعَلِّمَة (معلم زن) یا شَجَرَة (درخت). البته حواستون باشه، بعضی اسم های مؤنث هستن که این «ة» رو ندارن، مثل اسم های آدم ها (مثلاً مَریم، زَینَب) یا بعضی کلمات دیگه (مثل شَمْس یعنی خورشید، که مؤنثه). پس همیشه چشممون دنبال «ة» گرد باشه، ولی اگه نبود هم باز ممکنه مؤنث باشه!

این جدول بهتون کمک می کنه تا فرقشون رو بهتر ببینید:

اسم مذکر اسم مؤنث
سَعید سَعیدة
قَمَر ریشة
سَیف نَجمة
فَلّاح فَلّاحة

مفرد، مثنی، جمع: هر کدوم یعنی چی؟

اسم ها توی عربی از نظر تعداد به سه دسته تقسیم میشن که هر کدوم قواعد خاص خودشون رو دارن:

  1. اسم مفرد: اینا ساده ترین شکل اسم ها هستن و فقط به «یک» دونه چیز یا شخص اشاره می کنن. مثلاً «کِتاب» یعنی یک کتاب یا «طالِب» یعنی یک دانش آموز.
  2. اسم مثنی: توی فارسی فقط مفرد و جمع داریم، ولی عربی یه حالت «مثنی» هم داره که یعنی «دو تا» از یه چیز. برای ساختن مثنی، دو تا نشونه معروف داریم:
    • اگه آخر اسم مفرد ضمه (ـُ) بود، آخرش «ـانِ» اضافه می کنیم. مثلاً «کِتابُ» میشه «کِتابَانِ».
    • اگه آخر اسم مفرد فتحه (ـَ) یا کسره (ـِ) بود، آخرش «ـَینِ» اضافه می کنیم. مثلاً «کِتابَ» یا «کِتابِ» میشه «کِتابَینِ».
    • نکته مهم: اگه اسم مفرد مؤنث بود و تهش «ة» داشت (مثل مَدْرَسَة)، وقتی می خوایم مثنی بسازیم، اول «ة» رو تبدیل به «ت» می کنیم، بعد نشونه مثنی رو بهش اضافه می کنیم. میشه «مَدْرَسَتَانِ» یا «مَدْرَسَتَینِ».
  3. اسم جمع: برای بیشتر از دو نفر یا دو چیز، از جمع استفاده می کنیم. جمع ها خودشون سه مدل مختلف دارن:
    • جمع مذکر سالم: این جمع برای اسم های مذکر به کار میره و خیلی هم منظمه. فقط کافیه آخر اسم مفرد مذکر (اگه ضمه داشت) «ـُونَ» یا (اگه فتحه یا کسره داشت) «ـِینَ» رو اضافه کنیم. مثلاً «مُسْلِمُ» میشه «مُسْلِمُونَ» و «مُعَلِّمَ» میشه «مُعَلِّمِینَ».
    • جمع مؤنث سالم: این جمع هم برای اسم های مؤنثه و کاملاً سالمه. برای ساختنش، «ة» گرد رو از آخر اسم مفرد مؤنث حذف می کنیم و «ـات» رو جاش می ذاریم. مثلاً «مُسْلِمَة» میشه «مُسْلِمات».
    • جمع مکسر: اسمش روشه! «مکسر» یعنی «شکسته». این جمع هیچ قاعده و قانون مشخصی نداره و شکل کلمه مفرد کاملاً تغییر می کنه. باید این ها رو حفظ کنیم. مثلاً «کِتاب» میشه «کُتُب»، «مَسْجِد» میشه «مَساجِد» و «جَبَل» میشه «جِبال».

اشاره ها و پرسش ها (درس ۱، ۲ و ۹)

حالا که با انواع کلمه و تقسیم بندی اسم ها آشنا شدیم، بریم سراغ چیزایی که باهاشون اشاره می کنیم یا سؤال می پرسیم. این بخش ها خیلی توی مکالمه و فهم متن به دردمون می خورن.

اسم های اشاره: نزدیک و دور، مفرد و جمع

اسم های اشاره توی عربی مثل «این» و «آن» توی فارسی هستن، ولی با این تفاوت که باید با کلمه ای که بهش اشاره می کنیم از نظر جنسیت (مذکر/مؤنث) و تعداد (مفرد/مثنی/جمع) هماهنگ باشن. یه جدول کامل از این اسم ها رو با هم ببینیم:

مفرد مثنی جمع
نزدیک (مذکر) هٰذا (این) هٰذانِ / هٰذَینِ (این دو) هٰؤُلاءِ (این ها)
نزدیک (مؤنث) هٰذِهِ (این) هاتانِ / هاتَینِ (این دو) هٰؤُلاءِ (این ها)
دور (مذکر) ذٰلِکَ (آن) ذانِکَ / ذَینِکَ (آن دو) أُولٰئِکَ (آن ها)
دور (مؤنث) تِلْکَ (آن) تانِکَ / تَینِکَ (آن دو) أُولٰئِکَ (آن ها)

یه نکته ریز: هٰذانِ / هٰذَینِ و هاتانِ / هاتَینِ بسته به جایگاهشون توی جمله (اِعراب) فرق می کنن. مثلاً اگه مثنی مرفوع باشه، از هٰذانِ و هاتانِ استفاده می کنیم، ولی اگه منصوب یا مجرور باشه، از هٰذَینِ و هاتَینِ استفاده می کنیم. ولی خب فعلاً در حد هفتم همین که باهاشون آشنا بشیم کافیه!

کلمات پرسشی: از آیا تا چند

برای سؤال پرسیدن توی عربی، از یه سری کلمات خاص استفاده می کنیم:

  • حروف استفهام (حروف پرسشی):
    • هَلْ و أَ: این دو تا به معنی «آیا» هستن و معمولاً اول جمله خبری میان و اون رو سؤالی می کنن. مثلاً «هَلْ ذَهَبْتَ؟» (آیا رفتی؟) یا «أَذَهَبْتَ؟» (آیا رفتی؟). تفاوتشون اینه که «هَلْ» همیشه جدا از کلمه بعدش میاد، ولی «أَ» بهش می چسبه. جواب این سؤالات هم معمولاً با «نَعَمْ» (بله) یا «لا» (نه) شروع میشه.

    همیشه یادت باشه، هل و أ مثل چراغ قرمز و سبز می مونن که بهت می گن جمله سوالیه یا نه، و با نَعَم یا لا جوابشون می دی!

  • اسم های استفهام (اسم های پرسشی):
    • مَنْ: به معنی «چه کسی» یا «چه کسانی» هست و برای سؤال در مورد آدم ها استفاده میشه. مثلاً «مَنْ هذا؟» (این کیست؟). اگه بخوایم در مورد مالکیت سؤال بپرسیم، میگیم «لِمَنْ؟» (مال چه کسی؟).
    • ما / ماذا: به معنی «چه» یا «چه چیزی» هست و برای سؤال در مورد اشیاء یا اتفاقات غیرعاقل به کار میره. «ما» هم برای جملات اسمیه و هم فعلیه میاد، ولی «ماذا» بیشتر برای جملات فعلیه استفاده میشه. مثلاً «ما هذا؟» (این چیست؟) یا «ماذا فَعَلْتَ؟» (چه کردی؟).
    • أَینَ: یعنی «کجا» و برای سؤال در مورد مکان به کار میره. مثلاً «أَینَ کِتابی؟» (کتابم کجاست؟). جوابش هم معمولاً با کلماتی مثل «فَوْقَ» (بالا)، «تَحْتَ» (زیر)، «أَمامَ» (روبه رو)، «خَلْفَ» (پشت) یا «فی» (در) میاد. اگه بخوایم بپرسیم «اهل کجاست؟»، میگیم «مِنْ أَینَ؟».
    • کَمْ: به معنی «چند» هست و برای سؤال در مورد تعداد استفاده میشه. مثلاً «کَمْ قَلَمَاً عِنْدَکَ؟» (چند خودکار داری؟). جواب این سؤالات هم اعداد هستن.
    • کَیْفَ: یعنی «چطور» یا «چگونه» و برای سؤال در مورد حالت و چگونگی به کار میره. مثلاً «کَیْفَ حالُکَ؟» (حالت چطور است؟).

حالا بیاید یه نگاه سریع به اعداد ۱ تا ۲۰ بندازیم که توی جواب «کَمْ» به دردمون می خورن:

عدد عربی عدد عربی
۱ واحِدٌ / واحِدَةٌ ۱۱ أَحَدَ عَشَرَ / إحدیٰ عَشْرَةَ
۲ اِثْنانِ / اِثْنَتَانِ ۱۲ اِثْنا عَشَرَ / اِثْنَتا عَشْرَةَ
۳ ثَلاثَةٌ ۱۳ ثَلاثَةَ عَشَرَ / ثَلاثَ عَشْرَةَ
۴ أَرْبَعَةٌ ۱۴ أَرْبَعَةَ عَشَرَ / أَرْبَعَ عَشْرَةَ
۵ خَمْسَةٌ ۱۵ خَمْسَةَ عَشَرَ / خَمْسَ عَشْرَةَ
۶ سِتَّةٌ ۱۶ سِتَّةَ عَشَرَ / سِتَّ عَشْرَةَ
۷ سَبْعَةٌ ۱۷ سَبْعَةَ عَشَرَ / سَبْعَ عَشْرَةَ
۸ ثَمانِیَةٌ ۱۸ ثَمانِیَةَ عَشَرَ / ثَمانِیَ عَشْرَةَ
۹ تِسْعَةٌ ۱۹ تِسْعَةَ عَشَرَ / تِسْعَ عَشْرَةَ
۱۰ عَشَرَةٌ ۲۰ عِشْرُونَ

ضمایر؛ جایگزین های هوشمند (درس ۳ و ۱۰)

ضمایر کلماتی هستن که به جای اسم ها میان تا از تکرار زیاد اسم توی جمله جلوگیری کنن و جمله رو زیباتر و روان تر کنن. مثلاً به جای اینکه بگیم علی رفت و علی کتابش را برداشت، میگیم علی رفت و او کتابش را برداشت.

ضمیر چیه و چرا استفاده میشه؟

ضمیر، دقیقاً جایگزین اسم یا گروه اسمی میشه و همیشه هم باید از نظر جنسیت (مذکر یا مؤنث بودن)، تعداد (مفرد، مثنی، جمع) و شخص (اول شخص، دوم شخص، سوم شخص) با اون اسمی که جایگزینش شده، هماهنگ باشه. این هماهنگی رو بهش «مرجع ضمیر» میگن.

ضمایر منفصل مرفوعی (جداگانه و مستقل)

این ضمایر همون «من»، «تو»، «او» و… هستن که توی جمله به صورت جدا و مستقل میان و معمولاً نقش فاعل یا مبتدا رو دارن. ۱۴ تا صیغه برای این ضمایر داریم که هر کدوم برای یه شخص و جنسیت خاص به کار میره:

صیغه ضمیر منفصل مرفوعی معنی
مفرد مذکر غائب هُوَ او (مرد)
مفرد مؤنث غائب هِيَ او (زن)
مثنی مذکر غائب هُما آن دو (مرد)
مثنی مؤنث غائب هُما آن دو (زن)
جمع مذکر غائب هُمْ آن ها (مردان)
جمع مؤنث غائب هُنَّ آن ها (زنان)
مفرد مذکر مخاطب أَنتَ تو (مرد)
مفرد مؤنث مخاطب أَنتِ تو (زن)
مثنی مذکر مخاطب أَنتُما شما دو (مرد)
مثنی مؤنث مخاطب أَنتُما شما دو (زن)
جمع مذکر مخاطب أَنتُمْ شماها (مردان)
جمع مؤنث مخاطب أَنتُنَّ شماها (زنان)
متکلم وحده أَنا من
متکلم مع الغیر نَحنُ ما

یه نکته خوب: هُما هم برای مثنی مذکر غائب و هم مثنی مؤنث غائب استفاده میشه، همینطور أَنتُما برای مثنی مذکر و مؤنث مخاطب. ضمایر أَنا و نَحنُ هم که برای مذکر و مؤنث فرقی ندارن.

ضمایر متصل مرفوعی (چسبیده به فعل)

این ضمایر هم جای فاعل رو می گیرن، ولی هیچ وقت تنها نمیان و همیشه به آخر فعل می چسبن. مثلاً توی فعل «کَتَبوا» (نوشتند)، «وا» یک ضمیر متصل مرفوعیه. برای اینکه بهتر متوجه بشید، بیاید صرف فعل «ذَهَبَ» (رفتن) رو توی ۱۴ صیغه ببینیم و ضمایر متصل مرفوعی رو همونجا پیدا کنیم:

صیغه فعل ماضی (ضمیر متصل پررنگ) فعل مضارع (ضمیر متصل پررنگ)
مفرد مذکر غائب ذَهَبَ یَذْهَبُ
مفرد مؤنث غائب ذَهَبَتْ تَذْهَبُ
مثنی مذکر غائب ذَهَبَا یَذْهَبَانِ
مثنی مؤنث غائب ذَهَبَتَا تَذْهَبَانِ
جمع مذکر غائب ذَهَبُوا یَذْهَبُونَ
جمع مؤنث غائب ذَهَبْنَ یَذْهَبْنَ
مفرد مذکر مخاطب ذَهَبْتَ تَذْهَبُ
مفرد مؤنث مخاطب ذَهَبْتِ تَذْهَبِینَ
مثنی مذکر مخاطب ذَهَبْتُما تَذْهَبَانِ
مثنی مؤنث مخاطب ذَهَبْتُما تَذْهَبَانِ
جمع مذکر مخاطب ذَهَبْتُمْ تَذْهَبُونَ
جمع مؤنث مخاطب ذَهَبْتُنَّ تَذْهَبْنَ
متکلم وحده ذَهَبْتُ أَذْهَبُ
متکلم مع الغیر ذَهَبْنا نَذْهَبُ

حواستون باشه که «ا» توی صیغه جمع مذکر غائب فعل ماضی (مثل ذَهَبُوا)، فقط برای زیبایی و نگارش فعل میاد و خودش ضمیر نیست!

ضمایر متصل منصوبی و مجروری (مفعولی و مضاف الیهی)

این ضمایر هم مثل قبلی ها به کلمات می چسبن، ولی دیگه فاعل نیستن. اگه به فعل بچسبن، میشن «مفعول» (منصوبی) و اگه به اسم یا حرف جر بچسبن، میشن «مضاف الیه» یا «مجرور». این جدول رو ببینید تا باهاشون آشنا بشید (این ضمایر برای منصوبی و مجروری یکسانن):

صیغه ضمیر متصل مثال (منصوبی) مثال (مجروری)
مفرد مذکر غائب ـهُ رَآهُ (او را دید) کِتابُهُ (کتاب او)
مثنی مذکر/مؤنث غائب ـهُما رَآهُما (آن دو را دید) کِتابُهُما (کتاب آن دو)
جمع مذکر غائب ـهُمْ رَآهُمْ (آن ها را دید) کِتابُهُمْ (کتاب آن ها)
مفرد مؤنث غائب ـها رَآها (او را دید) کِتابُها (کتاب او)
جمع مؤنث غائب ـهُنَّ رَآهُنَّ (آن ها را دید) کِتابُهُنَّ (کتاب آن ها)
مفرد مذکر مخاطب ـکَ رَآکَ (تو را دید) کِتابُکَ (کتاب تو)
مفرد مؤنث مخاطب ـکِ رَآکِ (تو را دید) کِتابُکِ (کتاب تو)
مثنی مذکر/مؤنث مخاطب ـکُما رَآکُما (شما دو را دید) کِتابُکُما (کتاب شما دو)
جمع مذکر مخاطب ـکُمْ رَآکُمْ (شما را دید) کِتابُکُمْ (کتاب شما)
جمع مؤنث مخاطب ـکُنَّ رَآکُنَّ (شما را دید) کِتابُکُنَّ (کتاب شما)
متکلم وحده ـی (ـنی) رَآنی (مرا دید) کِتابی (کتاب من)
متکلم مع الغیر ـنا رَآنا (ما را دید) کِتابُنا (کتاب ما)

نکته ای که اینجا باید حواسمون باشه، ادغام «ی» در «إلیَّ» است. این «ی» ضمیر متصل مجروری با «ی» حرف جرّ «إلی» ترکیب میشه و به شکل تشدیددار درمیاد.

فعل ماضی؛ گذشته ای که هنوز مهمه (دروس ۴ تا ۸)

فعل ماضی، همونطور که از اسمش پیداست، در مورد کارهایی صحبت می کنه که توی گذشته اتفاق افتادن. این فعل توی عربی خیلی پرکاربرده و یادگیریش برای فهمیدن جملات گذشته لازمه. فعل ماضی ۱۴ تا صیغه داره که هر کدوم برای یه شخص و تعداد خاص استفاده میشه.

ساختار و صرف فعل ماضی در ۱۴ صیغه

ساختار کلی فعل ماضی اینطوریه: ریشه فعل + علامت صیغه. مثلاً ریشه «ذَهَبَ» هست و با اضافه شدن علامت های مختلف، صیغه های دیگه اش ساخته میشه. بیایید با هم صرف فعل «ذَهَبَ» (به معنی رفتن) رو ببینیم:

صیغه مثال فعل ماضی معنی فارسی
مفرد مذکر غائب (هُوَ) ذَهَبَ او (مرد) رفت
مثنی مذکر غائب (هُما) ذَهَبَا آن دو (مرد) رفتند
جمع مذکر غائب (هُمْ) ذَهَبُوا آن ها (مردان) رفتند
مفرد مؤنث غائب (هِيَ) ذَهَبَتْ او (زن) رفت
مثنی مؤنث غائب (هُما) ذَهَبَتَا آن دو (زن) رفتند
جمع مؤنث غائب (هُنَّ) ذَهَبْنَ آن ها (زنان) رفتند
مفرد مذکر مخاطب (أَنتَ) ذَهَبْتَ تو (مرد) رفتی
مثنی مذکر مخاطب (أَنتُما) ذَهَبْتُما شما دو (مرد) رفتید
جمع مذکر مخاطب (أَنتُمْ) ذَهَبْتُمْ شماها (مردان) رفتید
مفرد مؤنث مخاطب (أَنتِ) ذَهَبْتِ تو (زن) رفتی
مثنی مؤنث مخاطب (أَنتُما) ذَهَبْتُما شما دو (زن) رفتید
جمع مؤنث مخاطب (أَنتُنَّ) ذَهَبْتُنَّ شماها (زنان) رفتید
متکلم وحده (أَنا) ذَهَبْتُ من رفتم
متکلم مع الغیر (نَحنُ) ذَهَبْنا ما رفتیم

همونطور که می بینید، تغییرات کوچک توی آخر فعل، معنی و فاعل رو عوض می کنه. مثلاً «تْ» در صیغه مفرد مؤنث غائب نشون دهنده مؤنث بودنه و «ا» در مثنی نشون دهنده دو نفره.

اوزان پرکاربرد فعل ماضی (فَعَلَ، فَعِلَ، فَعُلَ)

توی عربی هفتم، با سه تا وزن اصلی فعل ماضی آشنا میشیم که بیشتر فعل ها از همین سه مدل ساخته میشن:

  • فَعَلَ: این وزن خیلی رایجه و فعل های زیادی باهاش ساخته میشن. مثل «کَتَبَ» (نوشت)، «ذَهَبَ» (رفت)، «فَتَحَ» (باز کرد).
  • فَعِلَ: بعضی از فعل ها این وزن رو دارن. مثل «عَلِمَ» (دانست)، «سَمِعَ» (شنید)، «شَرِبَ» (نوشید).
  • فَعُلَ: این وزن برای فعل هایی میاد که معنی ویژگی یا صفت میدن. مثل «حَسُنَ» (نیکو شد)، «کَرُمَ» (بزرگوار شد)، «قَرُبَ» (نزدیک شد).

فعل ماضی منفی: چطور نرفت بسازیم؟

برای منفی کردن فعل ماضی، کارمون خیلی راحته. فقط کافیه یه «ما» رو قبل از فعل ماضی بیاریم. هیچ تغییری هم توی خود فعل اتفاق نمی افته.

مثلاً «ذَهَبَ» (رفت) میشه «ما ذَهَبَ» (نرفت).

اینجا یه جدول کامل از صرف فعل ماضی منفی رو می بینید:

فعل ماضی مثبت فعل ماضی منفی
ذَهَبَ ما ذَهَبَ
ذَهَبَا ما ذَهَبَا
ذَهَبُوا ما ذَهَبُوا
ذَهَبَتْ ما ذَهَبَتْ
ذَهَبَتَا ما ذَهَبَتَا
ذَهَبْنَ ما ذَهَبْنَ
ذَهَبْتَ ما ذَهَبْتَ
ذَهَبْتُما ما ذَهَبْتُما
ذَهَبْتُمْ ما ذَهَبْتُمْ
ذَهَبْتِ ما ذَهَبْتِ
ذَهَبْتُما ما ذَهَبْتُما
ذَهَبْتُنَّ ما ذَهَبْتُنَّ
ذَهَبْتُ ما ذَهَبْتُ
ذَهَبْنا ما ذَهَبْنا

یه نکته مهم: همیشه حواستون به معنی «ما» باشه! گاهی اوقات «ما» پرسشیه (مثل چه؟)، گاهی هم «ما» نافیه (همین که فعل رو منفی می کنه). باید از روی متن و مفهوم جمله تشخیص بدیم که کدوم معنی رو میده.

درس عربی هفتم مثل یک خونه ست که فعل ماضی آجرهای اصلیشه؛ باید حسابی محکم بچینیشون تا سقف گرامر عربی سرت خراب نشه!

نکات تکمیلی و مرور سریع برای امتحان (درس ۹ و ۱۰)

علاوه بر قواعد اصلی، چند تا موضوع دیگه هم هست که توی کتاب عربی هفتم بهش اشاره شده و دونستنش خالی از لطف نیست. این بخش ها بیشتر برای تکمیل دایره لغات و آشنایی با دنیای اطراف به زبان عربیه.

رنگ ها در عربی: مذکر و مؤنثش فرق داره!

توی عربی، رنگ ها هم مثل بقیه اسم ها، حالت مذکر و مؤنث دارن و با دو تا وزن اصلی شناخته میشن:

  • وزن أَفْعَل برای مذکر: مثل أَحْمَر (قرمز)، أَزْرَق (آبی)، أَخْضَر (سبز)، أَسْوَد (سیاه)، أَبْیَض (سفید)، أَصْفَر (زرد).
  • وزن فَعْلاء برای مؤنث: مثل حَمْراء (قرمز)، زَرْقاء (آبی)، خَضْراء (سبز)، سَوْداء (سیاه)، بَیْضاء (سفید)، صَفْراء (زرد).

پس اگه می خوایم بگیم «خودکار آبی»، چون «قَلَم» مذکره، میگیم «قَلَمٌ أَزْرَقُ». اما اگه بگیم «پرچم سبز»، چون «رایة» مؤنثه، میگیم «رایةٌ خَضْراءُ».

روزها و فصل ها: دنیای اطرافمون به عربی

شناخت روزهای هفته و فصل ها به زبان عربی، بهمون کمک می کنه توی مکالمه های روزمره بهتر عمل کنیم:

روزهای هفته (اَلْأَیّامُ):

  1. شنبه: اَلسَّبْتُ
  2. یکشنبه: اَلْأَحَدُ
  3. دوشنبه: اَلْإِثْنَیْنِ
  4. سه شنبه: اَلثُّلاثاءُ
  5. چهارشنبه: اَلْأَرْبِعاءُ
  6. پنج شنبه: اَلْخَمِیسُ
  7. جمعه: اَلْجُمُعَةُ

فصل ها (اَلْفُصُولُ):

  • بهار: اَلرَّبِیعُ
  • تابستان: اَلصَّیْفُ
  • پاییز: اَلْخَرِیفُ
  • زمستان: اَلشِّتاءُ

چک لیست طلایی مرور قواعد

برای اینکه همه این قواعد رو توی ذهنتون تثبیت کنید و برای امتحان حسابی آماده باشید، این چک لیست رو همیشه یادتون باشه:

  • تمرین مستمر: زبان مثل ورزش میمونه، باید هر روز تمرین کنی تا قوی بشی. هر روز چند دقیقه وقت بذار و تمرینات رو حل کن.
  • ساخت جمله: سعی کن با هر قاعده ای که یاد می گیری، خودت چند تا جمله جدید بسازی. اینطوری هم قاعده رو بهتر میفهمی، هم کلمات رو به خاطر میسپری.
  • تقویت دایره لغات: لغات جدید رو بنویس و تکرار کن. هرچی کلمات بیشتری بلد باشی، قواعد رو بهتر می فهمی.
  • مرور روزانه: قبل از اینکه بخوابی، یه مرور سریع روی نکات اون روز داشته باش.
  • جدول ها رو دست کم نگیر: جدول ها یه ابزار عالی برای خلاصه کردن و مقایسه اطلاعات هستن. خودت هم می تونی جدول های مخصوص خودت رو درست کنی.

جمع بندی نهایی

خب، رسیدیم به آخر مسیر پر از نکات دستوری عربی هفتم. امیدوارم این سفر درس به درس و خودمانی، همه ی ابهاماتتون رو برطرف کرده باشه و حالا دیگه حسابی به خودتون مطمئن باشید که می تونید از پس این درس بربیاید. یادتون باشه که عربی هفتم، سنگ بنای یادگیری این زبان شیرینه. هرچی این پایه رو محکم تر بنا کنید، سال های بعد راحت تر و با لذت بیشتری درس رو دنبال می کنید. پس هیچ وقت از تمرین کردن خسته نشید و همیشه دنبال راه های جدید و باحال برای یادگیری باشید. این مقاله رو می تونید به عنوان یه دوست صمیمی و یه نقشه راه برای درس عربی هفتمتون نگه دارید و هر وقت سوالی داشتید، دوباره بهش سر بزنید. با تمرین و تلاش، عربی هفتم برای شما یه درس فوق العاده میشه!

تا یادگیری های بعدی، بدرود!

نوشته های مشابه