«نوشتن درمانی»، روشی برای رهایی از خشم و اضطراب
ساینس بلاگ:
اگرچه «نوشتن» راه حلی شناخته شده ای است که بسیاری از روان شناسان برای رهایی از خشم و اضطراب آن را توصیه می کنند، اما عموم مردم به نوع نگارش و ارتباط بین نوشتن و حالت روانی توجهی ندارند. با وجود اینکه مردم اهمیتی نمی دهند که نوشتن یا نوشتن چه ارتباطی با وضعیت روانی دارد. در اواخر دهه 1990، روانشناسان و گروهی از محققان این مطالعه را انجام دادند، “چگونه ادبیات می تواند خشم انسان را آرام کند؟” آنها پرداخت کردند.
اما قبل از اینکه به این سوال پاسخ دهیم “نوشتن چگونه به بهبود وضعیت روانی شما کمک می کند؟” باید آموخته هایی را که انسان در طول زندگی خود انجام داده است در نظر گرفت. زیرا خواندن داستان مستلزم خواندن ذهن خواننده در شخصیت های داستان است. این نتیجه تحقیقات دو روانشناس به نام های دیوید کومر-کید و امانویل کاستانو بود.
گذشته از این که فرآیند «نوشتن درمانی» فراتر از نوشتن ساده است و چیزی ارزشمندتر در آن نهفته است. به عنوان یک سفر هیجان انگیز شناخته شده است، گاهی اوقات دردناک و تاثیرگذار، اما در نهایت برخی از احساسات و خواسته های مسدود شده را آزاد می کند. احساس گنگ بودن و به دام افتادن، گم شدن، تاریکی و عدم اطمینان نسبت به گذشته و آینده، اضطراب و گاه افسردگی از دیگر احساساتی است که نویسنده در فرآیند «نوشتن درمانی» و به دلیل این احساسات ناخوشایند تجربه می کند. هستند ، ممکن است تصور کند کاری که انجام می دهد جنبه ای است که درمان خود را از دست می دهد و بی فایده است.
اگرچه «نوشتن درمانی» از هر منظری موثر خواهد بود، اما باید نوع نوشتار را در نظر گرفت. داستان نویسی، شعر نویسی، رویا نویسی، گفتگو، نامه نگاری، خاطره نویسی و در نهایت زندگی نامه، انواع خاصی از نوشتن هستند که هر کدام برای «نوشتن درمانی» با اهداف خاصی استفاده می شود.
هر یک از این فرم ها برای نوع خاصی از دسترسی به اطلاعات یا برای گروه های سنی مختلف کار می کنند. به عنوان مثال، نامه نگاری اغلب در مواردی استفاده می شود که در مورد موضوعی قضاوت شده یا باید انجام شود. دیالوگ نویسی در بررسی مشکلات زناشویی نیز بسیار موثر است. زندگی نامه نویسی اغلب به کمک افراد میانسالی می آید که در خلا یا در مواجهه با بخش های غم انگیز زندگی گرفتار شده اند.
به گفته رابرت بولتون، داستان های ما همیشه بازنمایی نمادینی از خودمان هستند. به عبارت دیگر، ما خودمان را در داستان هایمان می نویسیم. اگرچه لوکیشن شخصیت ها و داستان با تجربیات ما فاصله زیادی دارد.
بولتون در مورد «نوشتن پزشکی» معتقد است که نوشتن آزاد می تواند بعد درمانی داشته باشد، زیرا در این روش درمانی، نوشتن نوعی تفکر در نظر گرفته می شود و به همین دلیل شامل بند، دستور زبان، مقدمه، بدنه و نتیجه گیری می شود و معنادار می خواهد ارتباط منطقی بین هیچ جمله ای وجود ندارد. زیرا نوشتاری که به جریان طبیعی فکر و دانش نزدیک باشد می تواند جنبه درمانی داشته باشد. حتی رابطه علت و معلولی بین جمله ها وجود ندارد. از سوی دیگر، نوشتن اطلاعات موازی با یکدیگر، بی ارتباط با یکدیگر و گاهی اوقات در تداعی های ناخودآگاه ترکیب شده، مشکلی در روند درمان ایجاد نمی کند.
«نوشتن درمانی» که یکی از روش های درمانی «ادبیات درمانی» محسوب می شود. این شامل دو قانون اساسی است. اولاً، هر آنچه نویسنده می نویسد بدون شک درست است. حتی اگر یک صفحه کامل را از تکرار یک کلمه پوشش دهد. قانون دوم این است که نوشتن نباید از قبل انجام شود.
در نهایت، یکی از جنبه های درمانی نوشتن، بینشی است که در هنگام نوشتن به وجود می آید. بسیاری از مشکلات روحی و روانی ما ریشه در عدم شناخت دقیق و درست تجربیات سخت دارد. گاهی اوقات شناسایی مشکل خود راه حل مشکل است. گاهی اوقات این نیمی از راه حل است. بنابراین نوشتن گاهی می تواند یک مشکل را 100٪ حل کند و گاهی اوقات نیمه راه را برطرف می کند.
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "«نوشتن درمانی»، روشی برای رهایی از خشم و اضطراب" هستید؟ با کلیک بر روی حوادث، ممکن است در این موضوع، مطالب مرتبط دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "«نوشتن درمانی»، روشی برای رهایی از خشم و اضطراب"، کلیک کنید.