فاصله حرف تا عمل ترامپ در قبال تهران

«نوام چامسکی» نظریه پرداز مفهوم “استیلاگری” می گوید:« استیلاجویی نهادینه شده در ایالات متحده زیربنای رفتار دولت های این کشور در کلیه سطوح داخلی انسانی و بین المللی است.» ترامپ و سیاست هایش اکنون مصداقی براین مدعاست. او در تعامل با نه تنها مردم و رقیبان داخلی خود بلکه با همسایگان ایالات متحده؛ جامعه اروپایی و به تبع آن جامعه بین المللی از همین میراث کهنه پیروی می کند. ترامپ از درک این مهم ناتوان است و یا خود را به بی راه می زند که جامعه جهانی؛ اعم از دیگر قدرت های بزرگکشورهای درحال توسعه و حتی کشورهای فقیر پذیرش چنین استیلاجویانه را مدت هاست دور انداخته و بلکه با آن سر ستیز دارند. 
تهران پیشاپیش می دانست که بازگشت ترامپ به معنای تشدید تنش ها و منازعات با واشنگتن خواهد بود. با این حال مواضع اعلامی او در سخنرانی های نخستین روزهای استقرار دوباره در اتاق بیضی کاخ سفید گمان تعدیل شده ای را ایجاد کرد. این گمان اگرچه برای تهران به تمامی ایده آل نبود اما استعداد نزدیک شدن دیدگاه های متعارض دو طرف را به “نقطه تعادل” در خود داشت. از این رو با نگاه خوش بینانه می شد گمان کرد؛ ترامپ در پی ایجاد بستری برای دستیابی به “توافق” یا “معامله ای تعادلی” با تهران است. دستمایه این گمان سابقه و منش معامله گرانه ترامپ از یک سو و ادعای او برای پایان دادن به منازعات و جنگ ها در خاورمیانه از سوی دیگر بود. نگاه نزدیک به بدبینی در این رویکرد هم توافق یا معامله ای از جنس سلطه جویی نهادینه شده در منش ترامپ بود.

ا

در این صورت هم می شد تصور کرد که تهران با تکیه بر مهارت های مذاکراتی و ارائه ایده های تازه از سطح زیاده خواهی های ترامپ کاسته و آن را وادار به تعدیل مواضع خود تا نزدیک شدن به نقطه “تعادل” کند. این راهکار شبیه همانی بود که تهران در مذاکرات 2015 میلادی و سرانجام امضای توافقنامه “برجام” تجربه کرد. نمایش اعلامی ترامپ در نخستین روزهای شروع دوباره ریاست بر ایالات متحده گمان بالا را به اندازه ای افزایش داد که واکنش تهران را در تعدیل مواضع اعلامی خود در پی آورد. ترامپ اما به یک باره آهنگ دیگری سر داد.

بخشنامه او در مفهومی از “سیاست عملی” و متفاوت از “سیاست اعلامی” نزد تهران و همه ناظران تفسیر شد. این سیاست نه تنها به خوش بینی های هرچند محدود در کاهش تنش ها پایان داده؛ بلکه اعلام مانیفست منازعه دولت ترامپ در قبال تهران تعبیر می شود. در واقع اکنون روی دیگر سکه سیاست راهبردی ترامپ به نمایش گذاشته شده است. این رویکرد بر دو پایه اصلی و تحریک آمیز نزد تهران استوار است : نخست؛ بازدارندگی در اندازه “مهارهمه جانبه” دوم؛ اقدام در مسیر براندازی. طرفه این که رویکرد عملی در دست اجرای ترامپ_ به رغم لفاظی های نرم در باره آن_ به گونه مستقیم منافع اسرائیل را کانون توجه خود دارد. این رویکرد هم راستا با سیاستی است که اکنون در قبال آینده غزه و مطالبه از دولت های عرب منطقه دنبال می شود.

بدیهی است که تهران برخلاف تصورات نخستین خود از احتمال واقع گرا شدن ترامپ در دور دوم ریاست بر دولت ایالات متحده مواضع رادیکال خود را نه تنها “تعدیل” بلکه “تقویت” کند. اکنون چشم انداز تنش های بالا گرفته رسیدن به “نقطه تعادل” در منازعه جاری میان دو طرف را بیش از پیش  از دسترس دور کرده است. تهران نمی تواند به سخنان گاه نرم ترامپ اعتماد کند؛در حالی که او شمشیر به دست گرفته است. در نگاه تهرانترامپ همانی است که بود:مرد نابینای زندانی در دل بلندپروازی های سلطه جویانه اش.استالین در واکنش به باغ سبزهایی که غربی ها به او نشان می دادندجمله معروفی داشت. او با بدبینی گفته بود: « حرف یک چیز است و عمل چیز دیگر. حرف زیبا نقابی است که می تواند اعمال ناخوشایند را پنهان کند.» 
عقلانی آن بود که “دونالد ترامپ” از تشویق تهران به مواضع رادیکالی در تعامل با واشنگتن پرهیز کند.
 

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "فاصله حرف تا عمل ترامپ در قبال تهران" هستید؟ با کلیک بر روی عمومی، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "فاصله حرف تا عمل ترامپ در قبال تهران"، کلیک کنید.

نوشته های مشابه